تخته سیاه: آنالیز تخصصی سبک تاکتیکی فلیک در بایرن مونیخ فصل 2019-2020
بعد از بازی بایرن مونیخ و اینتراخت فرانکفورت در بوندس لیگا که با شکست سنگین بایرن همراه شد، این تیم به همکاری با سرمربی خود نیکو کواچ خاتمه داد. اصلی ترین دلیل این تصمیم نتایج نه چندان مطلوب و سبک بازی ناامید کننده تیم کواچ بود. بعد از اخراچ کواچ هانسی دیتر فلیک به عنوان سرمربی موقت بایرن انتخاب شد. به رهبری او بایرن در اولین بازی با نمایشی خیره کننده دورتموند را با چهار گل شکست داد. در این مدت فلیک با نتایج قابل قبول و سبک بازی جذاب تیمش، مدیران را قانع کرده که هدایت تیم را تا انتهای فصل به او بسپارند. همچینین شایعات حکایت از آن دارد که در ماه جاری مذاکرات برای تمدید قرارداد با هانسی فلیک به عنوان سرمربی دائمی تیم آغاز میشود.
این گفتار به بررسی تاکتیک بایرن تحت هدایت فلیک در هفت بازی ابتدایی تیم او در بوندس لیگا خواهیم پرداخت. در ابتدا به بررسی آمار بایرن قبل و بعد از هدایت تیم توسط فلیک میپردازیم و پس از آن فلسفه هجومی و دفاعی تیم فلیک را آنالیز میکنیم.
نگاهی سریع به آمار
تفاوت آمار کلی بایرن مونیخ در بوندس لیگا تحت هدایت دو سرمربی اولین گام برای مشخص کردن تفاوت کاری دو سرمربی میباشد. به همین دلیل به بررسی آمارهای بایرن مونیخ در این فصل میپردازیم.
در وهله اول آمار xG و xGA بایرن را برسی میکنیم، در هر دوی این ارقام شاهد بهبود وضعیت بایرن تحت رهبری فلیک نسبت به دوران سکان داری کواچ هستیم. شاخصهای xG و xGA زمان کواچ به ترتیب 07/2 و 28/1 بوده است که این آمار برای تیم فلیک 65/2 و 95/0 ثبت شده است.


شاید درنگاه اول این تغییر را بتوان به شک وارده به تیم دراثر تغییر سرمربی ربط داد پس بهتر است آمار را کلی تر بررسی کنیم. آمار شوت های زده شده و دریافت شده در هر بازی میتواند شاخصی مناسب برای بررسی کیفیت تیم در حمله و دفاع باشد. آمار تعداد شوتهای زده شده و شوتهای در چهارچوب بایرن تحت رهبری فلیک افزایش یافته است. میانگین شوت به سمت دروازه حریفان توسط بایرن 2.68 و شوت در چهارچوب 1.49 بیشتر از میانگین در زمان کواچ میباشد. این افزایش نشان دهنده تعداد حملات بیشتر بایرن تحت هدایت سرمربی جدید خود به نسبت پیش از این دوره میباشد. در زیر مقایسه این ارقام را بر روی نمودار با هم مرور میکنیم.

همچنین آمار نشان میدهد که تعداد شوتهای حریفان به سمت دروازه بایرن در زمان فلیک افزایش یافته هر چند که تعداد شوتهای در چهارچوب کاهش یافته است. این تغییرات نشان میهد که مدافعین بایرن به طور موثرتر مهاجمین حریف را تحت فشار قرار داده و دقت شوتهای آنها را به این روش کاهش دادهاند. مقایسه این ارقام را در نمودار زیر میبینیم.

با نگاهی به آمارگلهای زده و خورده بایرن پیش و پس ازسکان داری فلیک بهبود وضعیت در هر دو فاز دفاعی و هجومی بیش از پیش نمایان میشود. میانگین گلهای زده بایرن درزمان فلیک 3 گل و گلهای خورده تیم 0.85 درهر مسابقه میباشد. این درحالی است که این آمار برای تیم کواچ 2.5 گل زده و 1.6 گل خورده میباشد. در آخر مهم ترین شاخص آماری که میانگین امتیاز کسب شده است را بررسی میکنیم. میانگین امتیاز تیم فلیک 2.14 امتیاز درهربازی بوده که این شاخص باری تیم کواچ 1.8 امتیاز در هر دیدار ثبت شده است.
از دید آمار تیم بایرن تحت سرمربی گری هانسی فلیک در تمام آمارها رشد قابل ملاحظهای داشته است. این تیم موقعیت بیشتری خلق کرده، گلهای بیشتری زده، موقعیت کمتری به حریفان داده و در نهایت گل کمتری نیز دریافت کرده است. سوال مهم اینجاست که تیم فلیک چگونه این تفاوت را رقم زده است؟
فاز هجومی: سیستم پایه
بایرن در بیشتر این هفت بازی با سیستم پایه 4141 پا به زمین مسابقه گذاشته است. در این ساختار به هنگام شروع بازی هر دو دفاع مرکزی در فاصله عرضی مناسب در جلوی دروازهبان مستقر شدهاند. تک هافبک دفاعی بایرن در این هنگام با فاصله کمی جلوی هر دو دفاع وسط جاگیری میکند و مدافعین کناری جلوتر از مدافعین وسط به سمت نیمه زمین پیشروی میکنند. هر دو هافبک هجومی در میانههای میدان حضور مییابند. با این تفاسیر 4 مدافع و تک هافبک میتوانند به طور موثری پرس حریفان را در یک سوم دفاعی خنثی کرده و به جلو حرکت کنند.

بیشتر مواقع مانوئل نویر بازی را با پاس دادن به یکی از مدافعین وسط شروع میکند. مدافع صاحب توپ چند گزینه برای بازیسازی دارد. گزینه اول پاس دادن به یکی از هافبک هجومی است که در وسط زمین مستقر شده، این بازیکن در صورت دریافت توپ با همراه مدافع مرکزی سمت خود و مدافع کناری یا هافبک دفاعی یک مثلث را تشکیل میدهد.

گزینه دوم برای مدافع مرکزی صاحب توپ پاس دادن به وینگر سمت خود میباشد. در این هنگام هافبک های هجومی با حرکت به سمت دروازه حریف فضای کافی را برای وینگر مالک توپ به منظور پیشروی ایجاد میکنند.

گزینه سوم موجود برای مدافع وسط صاحب توپ سپردن توپ با یک پاس کوتاه به مدافع کناری میباشد. برای مثال در تصویر زیر میبینیم که خاوری مارتینز این گزینه را انتخاب میکند. بدین منظور پاوار به سمت مارتینز میرود که خود را در موقعیت مناسبتری برای دریافت پاس قرار دهد. مارتینز توپ را به پاوار میسپارد و سرژ گنبری وینگر حاضر در سمت راست خود را در موقعیت مناسب جهت دریافت پاس از پاوار قرار میدهد. پاوار با پاس سریع گنبری را صاحب توپ میکند و وی بی درنگ با بازی تک ضرب توپ را به لئون گورتزکا میدهد. در این زمان هافبک های هجومی فضای بسیار مناسبی برای حرکت به سمت دروازه حریف به دست میآوردند. با این روش بایرن با استفاده از دفاع کناری پرس دورتموند در یک سوم دفاعی خود را خنثی میکند.

در صورتی که گزینه اول که بازی سازی با پاس کوتاه است برای مدافعین ممکن نباشد، آنها با یک پاس بلند و بازی مستقیم، توپ را به یکی از دو وینگر میرسانند. برای مثال در تصویر زیر داوید آلابا در موقعیتی قرار داد که گزینهای برای دریافت توپ در نزدیکی او دردسترس نیست. توپ را با یک پاس بلند به سرژ گنبری میدهد. چون هافبکهای دورتموند سعی در یارگیری درمرکز زمین را دارند و خط دفاعی برای کاهش فاصله با خط میانی تیم جلو کشیده است فضای مناسب در اختیار گنبری قرار دارد که با یک حرکت سریع به سمت دروازه دورتمند حرکت کند و موقعیت خطرناکی را خلق کند.

مثال بالا گزینههای متعدد بایرن برای ایجاد برتری عددی که به آنها اجازه خنثی کردن پرس حریف را میدهد به خوبی شرح میدهد. هنگامی که شکل گرفتن این برتری عددی ممکن نباشد نویر با پاس بلند خود توپ را به یکی از مهرههای هجومی تیم میرساند. در این موقعیت هافبک های هجومی تیم تلاش میکنند که ضربه توپ را به دست آورده و با سریعترین گزینه ممکن آن را به مهرهای هجومی دیگر که حرکت خود را آغاز کردهاند برسانند.
در این بازی گل سوم بایرن به دورتموند مثال خوبی برای توضیح نحوه استفاده بایرن از پاس بلند است. به خاطر پرس دورتموند در یک سوم دفاعی بایرن و یارگیری موثر آنها، کاپیتان باواریاییها گزینهای برای بازی سازی با پاس کوتاه ندارد. نویر با پاس بلند توپ را به سمت وینگر چپ تیم، ایوان پرشیچ ارسال میکند. قبل از رسیدن توپ به پرشیچ و پیروزی او در نبرد هوایی لواندوفسکی حرکت خود را شروع میکند. این در حالی است که توماس مولر و تیاگو با نزدیک شدن به پرشیچ خود را آماده گرفتن توپ دوم میکنند. پرشیچ نبرد هوایی را میبرد، توپ به لوا رسیده و بعد از یک و دو با توماس مولر این مهاجم گل سوم تیمش را به ثمر میرساند.

فاز هجومی: پاسهای طولی
بایرن معمولا از دو نوع پاس طولی استفاده میکند. مورد اول برای صاحب توپ کردن بازیکنی که یارگیری نشده و بین خطوط سه گانه قرار گرفته است. در این مورد هافبک هجومی و یا مهاجم بین خطوط دفاعی و میانی حریف جاگیری کردهاند. پاس طولی با عبور از بازیکنان خط میانی حریف به بازیکنی که تنها مدافعین حریف را پیش روی خود میبیند، میرسد.
در تصویر زیر میبینیم که بازیکنان بایرن چگونه با استفاده از پاس طولی بازیکن خودی را در موقعیتی که یارگیری نشده بین خطوط میانی و دفاعی حریف صاحب توپ میکند. بواتنگ در میانه میدان صاحب توپ است. گورتزکا خود را در فضای خالی بین خطوط حریف در شرایط مناسب برای پاس دادن به مهاجم قرار میدهد. لواندوفسکی با حرکت کوتاه خود به عقب در دسترس گورتزکا به منظور دریافت توپ قرار میگیرد. درست در هنگامی به عقب میآید که بواتنگ پاس بلند خود را به سمت گورتزکا ارسال کردهاست.

مورد دوم استفاده از پاس طولی برای صاحب توپ کردن بازیکنی است که در عمق دفاع حریف حرکت کرده است. در تصویر زیر مشاهده میکنید که آلابا کیمیچ را در فضای مناسب میبیند در حالتی که آماده حرکت به عمق دفاع حریف است. به همین دلیل با پاس طولی خود او را در موقعیتی نزدیک به دروازه تیم مقابل صاحب توپ میکند.

فاز هجومی: پاس به وینگرها
در طول بازیهای بایرن بارها میبینیم که وینگرها توپ را از هافبکهای مستقر در میانه زمین دریافت کرده و حملات را آغاز میکنند. در مواردی که تیم حریف پرس را در یک سوم دفاعی بایرن انجام نمیدهد، تراکم بازیکن درنیمه زمین حریف بالا بوده و بازیکنان بایرن به خوبی یارگیری میشوند در نتیجه فضای زیادی در اختیار آنها قرار نمیگیرد. در این فرم دفاع معمولا به دلیل متمرکز شدن بازیکنان در کانال میانی، کانالهای کناری به خصوص در نزدیکی خط طولی تنها فضای موجود برای حمله را به حریف میدهد تا از ساختار دفاعی عبور کند.
در تصویر میبینیم که یاشوا کیمیچ در میانه میدان صاحب توپ است، دفاع فشرده تیم لورکوزن در نیمه خودی تمام فضاهای موجود برای حمله را در کانال میانی مسدود کرده است. به خاطر اینکه حرکت کیمیچ متمایل به سمت چپ بوده، بازیکنان لورکوزن هم به این جهت کشیده شدهاند. این حرکت کیمیچ فضای خالی در سمت راست زمین برای گنبری فراهم میکند. کیمیچ با یک پاس طولی گنبری را صاحب توپ میکند و او نیز در موقعیت مناسب برای خلق موقعیت صاحب توپ میشود.

فاز هجومی: بازی متقابل مهرههای هجومی بایرن با یکدیگر
بایرن با پاسکاری زیاد در نیمه زمین حریف سعی میکند که دفاعهای حریف را گیج کند. در اکثر اوقات وینگرها، فوروارد و هافبکهای تیم در این پاسکاریها شرکت میکنند. تصویر زیر یکی از چندین و چند موقعیتی است که بازیکنان با این پاسکاریها سعی در خلق موقعیت دارن. کومن با دریبل و حرکت به سمت مرکز توجه بازیکنان حریف را به خود جلب میکند. در این هنگام مولر با حرکت در جهت مخالف کومن مدافعین حریف را با خود به سمت چپ کشیده و کانال میانی را برای گنبری مهیا میکند و لواندفسکی نیز با حداقل مزاحمت در سمت راست آماده دریافت توپ میباشد.

همکاری متقابل یاد شده نه فقط با هدف فضاسازی بلکه به منظور خلق موقعیت نیز شکل میگیرد. در تصویر زیر میبینیم که استفاده از این حربه منجر به خلق موقعیت گل برای بایرن در مقابل گلادباخ میشود. کینگزلی کومن وینگر چپ بایرن توپ را پشت قوس محوطه جریمه دریافت میکند همزمان هافبک هجومی تیم لئون گورتزکا به سمت پشت دفاع تیم حریف حرکت میکند. این حرکت فضا را برای کومن به منظور پاس دادن به لواندوفسکی که در سمت راست قرار گرفته است باز میکند. لوا با دریافت توپ و حرکت به سمت دروازه گلادباخ صاحب فرصتی عالی برای گلزنی میشود.

فاز هجومی: همکاری دفاعهای کناری و وینگرها
بایرن دائما با همکاری بین دفاعهای کناری و وینگرها در زمین حریف خلق موقعیت میکند. بازیکنان کناری تیم فلیک سه نوع همکاری متقابل دارند. در نوع اول این همکاری، در هنگامی که توپ در اختیار وینگر است دفاع کناری با اورلب خود دفاع کناری حریف را بر سر یک دوراهی میگذارد، مقابله با وینگر یا حرکت با فول بک در حال اورلب.
در تصویر زیر پرشیچ در موقعیت یاد شده قرار دارد. وینگ بک چپ بایرن دیویس با اورلب خود در حالی که دفاع راست لورکوزن به سمت پرشیچ گام برداشته درمکان مناسب حضور مییاد و پاس پرشیچ او را در موقعیت فوق العاده برای خلق موقعیت مناسب گل زنی قرار میدهد.

در نوع دوم این همکاری، دفاع کناری نزدیک به خط طولی حرکت میکند، این در حالی است که وینگر تیم متمایل به مرکز در حال پیشروی میباشد. دراین شرایط دفاع کناری تیم مقابل یا باید با فول بک مقابله کند یا به یارگیری وینگر بپردازد. در تصویر زیر پاوار حرکتی را در لبه خط شروع و دفاع چپ لورکوزن تصمیم میگیرد که خود او را پرس کند. درگیر شدن او با پاوار فضا را به گنبری میدهد که با حرکت مورب خود در موقعیت مناسب برای دریافت توپ از مدافع فرانسوی قرار گیرد.

نوع سوم این همکاری در موقعیتی است که وینگر مالک توپ بوده و دفاع کناری مایل به مرکز زمین در عمق حرکت میکند. در واقع این حالت تا حدود زیادی مانند حالت قبل است. در تصویر زیر نمونهای از این همکاری را میتوان دید. کومن با توپ حرکت میکند و کیمیچ با حرکت به عمق دفاع گلادباخ دفاع این تیم را با خود از جریان بازی خارج کرده و فضای لازم جهت حرکت و شوتزنی کومن را ایجاد میکند.

فاز دفاعی: پرس
بایرن به شدت در نیمه زمین حریف پرس میکند. بازیکن کناری (وینگر) به محض رسیدن توپ به دفاع وسط حریف، او را تحت فشار قرار میدهد. بایرن فلیک دو روش برای اعمال فشار به مدافعین حریف اعمال میکند. درروش اول وینگر بایرن با پرس دفاع وسط در مسیر بین او و دفاع کناری حاضر شده و مسیر پاس آنها را مسدود میکند. در این هنگام هافبک هجومی بایرن با نزدیک شدن به هافبک حریف و البته دادن کمی فضا به او، او را درتله پرس میاندازد. بازیکن صاحب توپ چون هافبک یاد شده را در فضای مناسب میبیند به او پاس میدهد، بلافاصله هافبک هجومی بایرن با نزدیک شدن وی را پرس میکند. در همین زمان فول بک بایرن با نزدیک شدن به فول بک حریف آماده پرس او در صورت ارسال پاس به سمتش میشود.

در بازی مقابل دورتموند این شیوه پرس را به خوبی دیدیم. در صحنه زیرمیبینیم که کومن مدافع صاحب توپ تیم زردپوش را پرس میکند و در موقعیتی قرار میگیرد که مسیر بین او و دفاع کناری را مسدود کرده است. همزمان مولر در فاصله کمی از ویتسل در حال حرکت است و او را در تله پرس قرار میدهد.

دفاع دورتموند ویتسل را برای پاس دادن انتخاب میکند و همزمان مولر فاصله خود را با او کم میکند و سپس او را پرس میکند. در همین زمان دفاع چپ بایرن به دفاع کناری دورتموند نزدیک میشود و او را یارگیری میکند.

در روش دوم پرس بایرن، هافبک هجومی این تیم دفاع وسط مالک توپ را پرس میکند. و مسیر ارسال توپ او به میانه میدان را سد میکند. مهاجم دروازهبان را تحت فشار قرار داده مانع رسیدن توپ به او میشود. وینگر هم با مشارکت در این پرس مسیر پاس به دفاع کناری را مسدود میکند.
در تصویر زیر نحوه استفاده از این متد پرس را در بازی بایرن با لورکوزن میبینیم. در تصویر مشاهده میکنیم که پس از دریافت توپ توسط دفاع راست لورکوزن مولر او را پرس میکند. پرشیچ و لواندوفسکی با مسدود کردن مسیرهای پاس کوتاه این بازیکن را مجبور به ارسال پاس بلند میکنند و در نتیجه بازی سازی لورکوزن از دفاع مختل میشود.

فاز تدافعی: برتری عددی در کانالهای کناری
در موقعیت دفاعی بایرن در زمین خود به این شکل به دفاع میپردازد. در ابتدا با بستن کانال میانی تیم حریف را مجبور به بازی به سمت کنارهها میکنند سپس با احاطه بازیکن صاحب توپ با برتری عددی اقدام به پس گرفتن توپ میکنند.
در تصویر زیر مثالی از این روش دفاعی را در بازی بایرن با گلادباخ میبینیم. با متمایل کردن حمله حریف به کناره و اضافه شدن بازیکنان بایرن در این منطقه شاهد برتری عددی مطلق تیم در این ناحیه از زمین هستیم که در اثر آن به راحتی توپ را از بازیکن گلادباخ پس میگیرند.

نتیجه گیری
بایرن از زمان تغییر کادر فنی و انتخاب فلیک به عنوان سرمربی پیشرفت محسوسی داشته چه در زمینه آماری و چه در کیفیت بازی. قدرت بایرن و برتری محسوس به رقبا حتی در دو بازی که نتیجه واگذار کردند قابل تامل بوده است. باید دید که آیا بایرن قادر به حفظ کیفیت بازی و قهرمانی در بوندس لیگا هست یا نه؟
یک دیدگاه