| | | |

جمال موسیالا ظهور یک ستاره ،داستان شکل‌گیری قسمت اول

فوتبال۷۲۴ _ هانسی فلیک در حاشیه یخ زده بود. نه به دلیل هوای سرد در آلیانز آرنا در مونیخ ، بلکه به دلیل اینکه تیم بایرن مونیخ در 25 دقیقه ابتدای بازی بوندس لیگا مقابل رقیب قهرمانی خود ، لایپزیگ ، در بازی هیجان انگیز خود مشکل داشت جمال موسیالا مشغول گرم کردن خود بود.

صدر نشینان لیگ هنگام مالکیت نفوذ نداشتند و بدون توپ بی هدف بودند. پس از یک اشتباه کوچک توسط مانوئل نویر ، میهمانان ساکسونی پیش افتادند. مارتینز ، هافبک کهنه کار ران چپ خود را گرفت و خواستار تعویض شد. به نظر می رسید اوضاع برای تیم بایرن که قبلاً ضعیف شده دشوارتر خواهد شد.

صدای افسرده استیفان لمان ، گوینده استادیوم بایرن ، در استادیوم خالی طنین انداز شد:

“زود خوب شوید.”

در آن لحظه ، شماره 42 روی تابلوی مقام چهارم روشن شد. جمال موسیالا ، تقریباً 15 سال جوانتر ، پا به زمین گذاشت. و بعد اتفاق جادویی افتاد.

“هوم! من باور نمی كنم” ،

وقتی موسیالا فقط 5 دقیقه پس از معرفی به عنوان یار تعویضی ، گلزنی كرد گزارش‌گر در میكروفون خندید. حتی تأثیرگذارتر از پایان تکنیکی بدون نقص او ، که چهار مدافع لایپزیگ و دروازه بان پیتر گولاچی قادر به متوقف کردن آن نبودند ، این بود که چگونه جوانترین بازیکن زمین ، فقط 17 سال ، نقش خود را در خط میانی تفسیر کرد.

موسیالا حتی پیچیده ترین پاس را کنترل کرد ، با شکوه از خطوط حریف عبور کرد و با زیرکی توپ را به هم تیمی هایش داد. این دقیقاً همان اتفاقی بود که چهار دقیقه بعد از گل او رخ داد ، زمانی که او یک پاس هوشمند برای کمک به توماس مولر برای برتری 2-1 بایرن انجام داد. در پایان ، بایرن فقط به تساوی 3-3 رسید اما سرانجام آنها کشف کردند که یک الماس روی دستان خود دارند.

فلیك پس از هفتمین حضور موسیالا در بوندس لیگا خاطرنشان كرد:🔻

“ما در مراحل اولیه آنقدر كنترل توپ را نداشتیم. این با تعویض جمال تغییر كرد.”

جولیان ناگلزمن ، مربی لایپزیگ را نیز به وضوح از او تعریف کرد🔻

این پسر روی توپ بسیار مطمئن است ، روی پاهایش سریع است و دفاع در مقابل او سخت است. او یک استعداد بسیار بزرگ است

استعدادی که یک سفر هیجان انگیز از آلمان به انگلیس و بازگشت دوباره داشته است. استعدادی که ستاره های جهان و مربیان کلاس جهانی را مسحور خود می کند. استعدادی که اکنون می دانیم در تیم ملی آلمان بازی خواهد کرد.

نشریه گل و اسپوکس با مهمترین چهره های زندگی موسیالا صحبت کرده اند تا زندگی حرفه ای او را تاکنون دنبال کنند …

در زمین های باشگاه ورزشی لهنرز در شهر کوچک فولدا در آلمان یک جایگاه سنگی وجود دارد.

یازده پسر از تیم زیر 7 سال در پایان یک فصل بسیار موفق در آنجا با هم عکس گرفتند. در عکس ، هیچ کدام به اندازه پسر کوچک سمت راست ردیف جلو لبخند نمی زنند.

 

جای تعجب نیست، هر پسری با افتخار مدال های طلا و مجسمه های نقره خود را به نمایش می گذارد ، اما فقط یک کودک دارای یک بوت طلای است که روی آن نوشته شده است “TSV Lehnerz G-Juniors 2008-09 بهترین گلزن”. هدیه ای از اولین مربی اش.

میکا هافمن با خنده به یاد می آورد:🔻

این پسر در هر بازی پنج تا 10 گل به ثمر رساند،” اگر حداقل تشكر كوچكی از او نمی كردم مربی بدی می شدم. “

برای جمال موسیالا ، کفش طلا چیزی فراتر از یک ژست است. این جام هنوز هم جایگاه برجسته ای در خانه او در مونیخ دارد و او را به یاد یک روزگار فراموش نشدنی و ریشه هایش می اندازد. TSV Lehnerz که امروز با نام SG Barockstadt Fulda-Lehnerz بازی می کند ، اولین باشگاه وی و برای مدت طولانی در آلمان بود.

موسیالا در حقیقت در 26 فوریه 2003 در اشتوتگارت به دنیا آمد ، به عنوان فرزندی از مادری آلمانی با ریشه های لهستانی و پدری نیجریه ای. با این حال ، در دو سالگی ، خانواده تصمیم گرفتند به فولدا ، 150 مایلی دور ، بروند ، زیرا مادرش ، کارولین ، در آنجا لیسانس خود را در رشته علوم اجتماعی آغاز می کرد.

هافمن هنوز با شور و شوق به اولین ملاقات خود با پسر فکر می کند. او می گوید:🔻

“ما تمرینات داخل سالن داشتیم. جمال فقط چهار سال داشت ، اما تمرینات را خودش انجام داد و هیچ ترسی نداشت.”

برای این پسر بچه مانند یک تکه کیک بود تا تقلیدی از ترفندهای بازیکنان مورد علاقه خود رونالدینیو ، لیونل مسی ، زین الدین زیدان و تیری هانری انجام دهد. پس از چند بازی و گلهای زیاد برای U7s ، روش او را یک درجه بالاتر برد و به دنبال گفتگو با ریچ ، پدر جمال بود. پس از آن ، همه در مورد لزوم تبلیغ بیشتر جمال توافق کردند.

“ریچ مرتباً می گفت پسرش چه استعداد ویژه ای دارد و اگر بتواند در بخش بزرگسالان باشگاه بزرگی قرار گیرد ، می تواند خیلی بالا برود. بسیاری از مردم با چنین اظهار نظر مطمئنی می خندیدند.

روش باتی می گوید🔻

چه کسی در مورد پسرش چنین چیزی نمیگوید؟ اما ریچ حق داشت.

بنابراین باتی از تماس های خود در بخش زیر۷ سال استفاده کردند. روش به دیک هیز ، رسید ، وی در سالهای گذشته یکی دو بازیکن جوان آینده دار را به او توصیه کرده بود. او قول داد که به بازی بعدی جمال بیاید: بازی ای که قرار بود همه چیز را تغییر دهد.

روش می گوید🔻

“نمی توانست بهتر پیش برود.” “جمال در عرض 10 دقیقه شش گل به ثمر رساند. اما نه تنها این ، او در آن روز روحیه تیمی فوق العاده ای از خود نشان داد ، که من هرگز در بازیکنی در آن سن ندیدم. هدف او کمک به یک گل برای هر یک از هم تیمی هایش بود.”

این طرح تقریباً کاملاً کارآمد بود ، اگرچه در پایان یک پسر در درگیری بین تیم های زیر 8 سال سنترال سیتی و پیس پوماس موفق به گلزنی نشد. روش به یاد می آورد:🔻

“جمال از این موضوع بسیار آزرده خاطر بود.” اما عملکرد بازیکن متولد اشتوتگارت بدون آن پاس گل نهایی به اندازه کافی هیجان انگیز بود.

هیز بلافاصله پس از سوت پایان بازی نزد برادران باتی شتافت تا اعلام کند که می خواهد پسرک را از آلمان برای یک جلسه آموزش آزمایشی دعوت کند. یک هفته بعد ، در نوامبر 2010 ، موسیالا در یکی از زمین های پردیس استپلوود ، محل تمرین این باشگاه در غرب مرکز شهر ساوتهمپتون بود. روش گزارش می دهد: 🔻

“آنها بلافاصله از او در یک مسابقه آزمایشی استفاده کردند.” “سپس این بار جمال در واقع گل‌های دو رقم به ثمر رساند. عالی است.”

پس از آن ، قرار شد گفتگویی با تری مور ، رئیس آکادمی انجام شود. روش فاش می کند:🔻

“مور گفت جمال با استعدادترین بچه ای است که تا به حال دیده است و باشگاه برای جذب او باید هر کاری انجام دهد.”

جمال پس از روز آزمایشی خود ، چند هفته با موفقیت در پردیس استپل وود بازی کرد تا اینکه اکادمی‌های سایر مناطق کشور متوجه این امر شدند و به ساوتهمپتون رفتند تا دیدی دست اول از مهاجم جوان را بدست آورند.

در میان آنها نماینده‌ای از چلسی و آرسنال وجود داشت.

پس از آن دعوت های آزمایشی در کوبام چلسی و آرسنال برگزار شد. خبر علاقه دو باشگاه برتر لندن به سرعت در دفاتر باشگاه ستینس گسترش یافت – تا اینكه در ژانویه 2011 ، خود نیكولا كورتسی بر آن شد تا جلسه ای را با موسیالا در دفتر خود ترتیب داد.

کورتز مهمترین و قدرتمندترین مقام باشگاه در این زمان ، رئیس اجرایی بود. او معمولاً مشغول جذب فوتبالیست های بزرگسال بود ، اما اکنون با یک کودک هفت ساله به عنوان چهره جدید آکادمی حاضر شد شد. وی به عنوان یک سوئیسی ایتالیایی الاصل با موسیالا به آلمانی صحبت کرد.

روش باتی ، که او نیز در جلسه حضور داشت ، اینگونه به یاد می آورد:🔻

“یک داستان دیوانه”.
“آقای کورتز بسیار دلسوز و خوش زبان بود. او به پسر علاقه مند بود و اعلام کرد که می خواهد تمام رقبا را حذف کند تا با او یک قرارداد طولانی مدت ببندد.”

خانواده تحت تأثیر جلسه قرار گرفتند ، اما اندکی بعد مجبور شدند به فولدا بازگردند زیرا برنامه اراسموس کارولین در ساوتهمپتون به پایان رسیده بود. او پس از حضور در آنجا ، برنامه هایی را برای انتقال دائمی به انگلستان در نظر گرفت. کارولین ، که اکنون در حال نوشتن پایان نامه کارشناسی ارشد خود بود ، ترجیح می دهد به کلان شهر چند فرهنگی لندن نقل مکان کند و به دنبال کار و آپارتمان در آنجا به عنوان اولویت بود.

با این حال روش باتی به عنوان یک هوادار پرشور چ ، امیدوار بود که جمال به زودی به ساوتهمپتون برگردد. در 28 ژانویه 2011 ، او در فیس بوک این ارسال کرد🔻

دبستان کاتولیک کورپوس کریستی ، چستنت گراو ، منطقه نیو مالدن در لندن.

این بازیکن با استعداد تنها در اولین فصل حضور خود ، رکورد 100 گل را شکست. یک برکت برای TSV – بلکه یک نشانه است. هافمن می گوید: 🔻

“جمال زیر چالش قرار گرفت.” “بنابراین ما تصمیم گرفتیم که به او اجازه دهیم با بازیکنان بزرگتر بازی کند. پدرش نیز بسیار موافق بود.”

دانیل ریچارد ، معروف به “ریچ” ، یک بار قبل از اینکه به آلمان برود ، در سطح بالاتری در کشور خود نیجریه بازی کرد. او در اولین مرحله از فوتبال خود پسرش را همراهی کرد ، دقیقاً مانند کاری که یک مربی شخصی انجام می داد. برانکو میلنکوفسکی ، مربی بعدی این پسر پس از هافمن در لنرز ، به یاد می آورد:🔻

“ریچ کاملاً دیوانه فوتبال بود. او همیشه برای تشویق جمال به بالا و پایین خط می دوید. بعد از بیشتر بازی ها ، او بیش از پسرش عرق می کرد!”

از طرف دیگر ، مادر کارولین با آرامش در حاشیه ایستاد و ترجیح داد بازی جمال کوچک را تماشا کند و گهگاهی برای آلبوم خانوادگی عکس بگیرد. در ابتدا ، کار اصلی مربی میلنکوفسکی بود که مانع از تشویق پسر در هنگام گل به تیم حریف شود.

میلنکوفسکی می گوید: 🔻

“جمال همیشه می خواست تشویق کند. برای او واضح بود که اگر گلی به ثمر برسد ، او را تشویق خواهد شد. فرقی نمی کند کدام تیم گل را بزند.” “من هنوز هم می توانم واکنش معمول ریچ را به یاد بیاورم که جمال با حریف جشن گرفت. ابتدا او دستانش را با وحشت به سمت بالا انداخت و سپس سرش را گرفت و خندید.”

در این مرحله هنوز سرگرمی حرف اول را میزد. با این وجود ، هر ناظری در زمین ورزشی لهنز می تواند به راحتی ببیند که جمال موسیالا کودک عادی نبوده است.

میلنکوفسکی به یاد می آورد:🔻

“او گاهی دو سال از رقبا کوچکتر بود و بنابراین کمی ظریف تر بود.” “با این وجود ، او در اطراف بازیکنان دیگر حرکت میکرد. جمال از نظر ذهنی خیلی از بقیه جلو بود.”

او و اسلافش هافمن به ویژه تحت تاثیر دقیق پسربچه در کنترل توپ قرار گرفتند. هافمن با ذوق می گوید: 🔻

“او در دریبل زدن فوق العاده زیرك بود ، هرگز توپ را از دست نداد. حتی در آن زمان تماشای او رویایی بود.”

موسیالا تا هفت سالگی عضو TSV Lehnerz بود و با این باشگاه در بسیاری از بازی ها و مسابقات برنده شد. اندکی بعد ، او حرکت دوم را در زندگی خود انجام داد ، اقدامی که برای فوتبالش نیز تعیین کننده بود. به مادر وی کارولین این فرصت داده شد تا به عنوان بخشی از دوره کارشناسی ارشد خود در دانشگاه گوته فرانکفورت ، در یک برنامه چهار ماهه اراسموس در دانشگاه ساوتهمپتون شرکت کند. تمام خانواده ، كه خواهر كوچك جمال ، لاتيشا نيز شامل آنها بود ، فولدا را ترك كردند.

استادیوم سنت ماری ، جاده بریتانیا ، ساوتهمپتون.

کارولین موسیالا و دانیل ریچارد از تمام تماس های تلفنی خسته شدن بودند ، آنها سعی کردند یک باشگاه فوتبال جدید برای پسر خود ، جمال پیدا کنند.

فقط چند روز از انتقال خانواده به شهر بندری جنوب انگلیس نگذشته بود ، اما هر روز بدون توپ برای جمال از دست می رفت. در اکتبر 2010 ، والدین او گام را امتحان کردند و میخواستند بزرگترین باشگاه شهر را امتحان کنند،بدون قرار ملاقات ، اما با موفقیت. این خانواده درست مقابل دفتر بنیاد ستینس پارک رفتند، ، ریچ دست پسرش را گرفت و وارد ساختمان شد. با ورود به آنجا ، خانواده موسیالا آنقدر خوش شانس بودند که با جاز باتی روبرو شدند.

باتی تمام وقت برای بنیاد کار می کرد و باشگاه فوتبال مرکزی شهر را در کنار آن اداره می کرد ، یک باشگاه تفریحی در قلب شهر که در آن کودکان عمدتا از خانواده های مستضعف و مهاجر فرصت بازی با آخر هفته را با افراد همفکر خود دارند. وی جمال را به U7s دعوت کرد که مربیگری وی برادرش روش باتی بود.

روش می گوید:🔻

“جمال در اولین ملاقات ما حتی یک کلمه انگلیسی صحبت نکرد ، اما بلافاصله ارتباط اجتماعی برقرار کرد. او نشان داد که فوتبال با چه سرعت و آسانی می تواند افراد مختلف از کشورها و فرهنگ های مختلف را به هم متصل کند.”

در مرکز شهر ، موسیالا ، در میان دیگران ، با لوی کولویل ، پسری از ساوتهمپتون که تولدش با او مشترک است ، ملاقات کرد و دوستی را شکل داد که تا امروز ادامه دارد.

گفته می شود که کولویل با استعدادترین بازیکن در مرکز شهر تا زمان ورود جمال است. اما تنها پس از چند روز با تازه وارد از آلمان ، روش باتی مطمئن بود که استعداد کاملاً استثنایی در صفوف خود دارد.

برای یک کودک نه ساله ، زبان انگلیسی فوق العاده خوب موسیالا قابل ستایش بود. معلمین او این عقیده را داشتند – و او را به عنوان یکی از برندگان مسابقه سالانه شعر نامیدند.

“لحظه” ، عنوان شعر کوتاه او ، اندکی بعد در کتاب “در سراسر جهان در 80 کلمه: ساری” چاپ شد.

“من در ماشین نشسته ام. از پنجره به بیرون نگاه می کنم. بیرون هوا سرد است – زمستان است. اما عرق می کنم. عصبی هستم. نمی دانم چه اتفاقی می افتد. ناگهان ماشین متوقف می شود. من چشمانم را ببند. نفس عمیق می کشم. دیگر عصبی نیستم. خوشحالم. می دانم چه کاری باید انجام دهم. پدرم در را باز می کند و می گوید “موفق باشید برای اولین محاکمه شما برای یکی از بهترین باشگاه های لیگ برتر! ‘ من بازی می کنم. “

این خاطرات مربوط به اولین روز حضور وی در زمین تمرین چلسی در کوبام پس از پیروزی آبی ها در نبرد سه جانبه با ساوتهمپتون و آرسنال برای استعداد استثنایی است. این تصمیم به این واقعیت کمک کرد که کارولین موسیالا در فرنهام ، نه چندان دور از محل تمرین چلسی ، شغلی پیدا کرده بود. وی در آنجا به عنوان مدیر بازاریابی در یک شرکت علوم زندگی آمریکایی استخدام شد.

برای جمال چلسی تصمیم درستی بود. وی بلافاصله در محل کار جدید خود ارتباطات اجتماعی برقرار کرد. دوست قدیمی او لوی کولویل ، که چلسی نیز از ساوتهمپتون آورده بود و بسیاری دیگر از پسران مانند او بودند. پسرانی که هنگام مشاهده فرانک لمپارد ، جان تری یا دیدیه دروگبا در کوبام یا نشستن مستقیم پشت نیمکت های حرفه ای برای یک بازی لیگ برتر در استمفوردبریج ، احساس ستاره های کوچک می کردند.

در خانه ، با این وجود ، به محض اینکه لباس های ورزشی آبی خود را در کمد لباس قرار دادند ، آنها در شرایط ساده ، حتی گاهی اوقات ضعیف قرار گرفتند و با مانترا زندگی می کردند: بدون درد ، بدون سود.

موسیالا این سخت کوشی را از زمین بازی نشان داد. وی به عنوان یک دانش آموز نمونه با انگیزه شخصی بالا و علاقه به چیزهای جدید در نظر گرفته شد. به عنوان مثال ، در دوران دبستان در کورپوس کریستی ، به یک باشگاه شطرنج پیوست و بعد از ظهرها در حالی که فوتبال بازی نمی کرد ، در دوره های ورزش رزمی کره ای هاپکیدو شرکت می کرد. بازی شطرنج به او یاد داد که از نظر استراتژیک بیشتر فکر کند ، در حالی که تمرین هاپکیدو به چابکی بیشتر کمک می کند.

 

فقط چلسی نیست که از این مزیت بهره می برد. با راهنمایی معلم اختصاصی ورزش تونی مسورونی ، موسیالا تیم مدرسه Corpus Christi را سال به سال به فینال مسابقات معتبر لیگ برتر و لیگ فوتبال می‌فرستاد.

مسورونی توضیح می دهد:🔻

در این مسابقات “بیش از 1000 مدرسه در سراسر كشور شركت داشتند.”

بین سالهای 2011 و 2014 ، تیم او سه تورنمنت لیگ برتر را به تنهایی بدست آورد ، در حالی که جوان موسیالا در دو مسابقه به عنوان بهترین گلزن شد. او یکی از قوی ترین مسابقات خود را در آنفیلد انجام داد. مربی یادآوری می کند:🔻

“جمال توسط دو بازیکن لیورپول ، جوردن هندرسون و دیرک کویت به عنوان بازیکن مسابقات و بهترین گلزن انتخاب شد.”

علاوه بر این ، تیم کورپوس کریستی در مسابقات بزرگ لیگ فوتبال 2013 به قهرمانی رسید. بخشی از روز آخر در ومبلی: جلسه تمرینی با گرت ساوت گیت ، مربی آینده تیم ملی.

در آخرین سال حضور خود در کورپوس کریستی ، جمال از نظر شخصیتی نیز یک جهش بزرگ داشت. وی هنگام گشت و گذار در استادیوم ومبلی ، معلم خود را با سوالاتی آزرده خاطر کرد.

“جمال ، مثل همیشه مایل به یادگیری بود ، می خواست بداند کدام بازیکنان فوتبال در ومبلی هت تریک کرده اند. قبل از بازی به تیم گفتم سخت کار کنید و از شانس بازی در ومبلی لذت ببرید. جمال به من گفت من می روم، او موفق شد چهار گل به ثمر برساند. “

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید