| |

میراث یوآخیم لوو

به ندرت یک مربی تیم ملی هویت تیم را به روشی ماندگار مانند لوو در آلمان شکل می دهد و قالب می بندد. دوران پانزده ساله تصدی وی به عنوان مربی پس از یورو 2020 به پایان می رسد. آیا او می تواند آن آخرین لحظه افتخار را برای مانشافت به ارمغان آورد؟

 

“فوتبال یک بازی ساده است. 22 بازیکن 90 دقیقه دنبال توپ می کنند و در پایان این آلمان ها هستند که همیشه برنده می شوند.”

 

گری لینه کر مهاجم انگلیس این ضرب المثل فوتبال را در سال 1990 ابداع کرد، و حدود 30 سال است که از هر جهت از زمانی که اولین بار گفته شد درست بوده است. از زمان شکسته شدن چهره منفور و مطرود جهانی و بازگشت به رقابت های بین المللی در جام جهانی 1954، آلمان و پیش از آن، آلمان غربی، 17 دوره متوالی به جام جهانی صعود کرده است، 16 بار از مرحله گروهی بالا رفته، 12 بار به نیمه نهایی و 8 بار به فینال رسیده است که چهار بار آن برنده بوده است. در مسابقات قهرمانی اروپا یا یورو که اولین حضو آلمان غربی در سال 1972 بود، مانشافت بهمین ترتیب نیز موفق بوده است: 12 حضور متوالی از 13 بار حضور، 9 بار حضور در نیمه نهایی، 6 بار در فینال؛ سه برد و سه مدال نقره.

کلیت فوتبال آلمان پس از جنگ تصویری از سلطه بی وقفه، و به اندازه کافی روشمند و سازگار برای جذب کلیشه های آشکار ملی را به تصویر می کشد. اما در این راه سکسکه ها و وقفه هایی وجود داشته است. دو مورد اخیر در پایان مسئولیت یواخیم لوو در تیم ملی رخ می دهند که پس از 17 سال خدمت – 15 سال بعنوان مربی – تیم را ترک خواهد کرد. همین امر او را به مربی با طولانی ترین مدت تصدی از زمان جنگ جهانی دوم تبدیل کرده است.

فوتبال بین المللی یک حرفه غیر قابل پیش بینی است. تیم های باشگاهی هر فصل در چهار تورنمنت مهم شرکت می کنند (اگر تعداد معدود تیم هایی که در جام جهانی باشگاه ها شرکت می کنند را بحساب آورید 5 تورنمنت می شود)، همه آنها با ماه ها زمان آماده سازی برای حل مشکلات ناشی از افت و خیزهای ناجور، مصدومیتهای ناخوشایند و بدشانسی. تیم های ملی در هر دو سال یکبار – در بهترین حالت – در یک تورنمنت حضور دارند و مسابقات مهم آنها فقط هفت بازی در یک ماه طول می کشد. ترکیب کردن بازیکنان تیم یک علم متغیر و نادقیق است و پیشرفت بازیکن تابع آنچه در سطح باشگاه می گذرد، است. زمان تمرین بسیار محدود است و فرصتی برای یادگیری و تمرین سیستم های پیچیده باقی نمی گذارد. علاوه براین، هیچ آژانس آزاد یا بازار نقل و انتقالاتی وجود ندارد که بتواند کمبودها را در هنگام بروز مشکل پر کند، و حتی در کشوری به بزرگی و دیوانه فوتبال بودن آلمان گاهی اوقات در فهرستش کاستی هایی پدیدار می شود.

بنابراین اکثر کشورهای بزرگ مربیان خود را تغییر میدهند بطوریکه یک مربی از یک طرف خارج و دیگری وارد میشود. انتصاب در تیم ملی بیشتر به مثابه توقفی بین عوض کردن باشگاهها برای یک مربی بزرگ نامدار است (مانند آنتونیو کونته در ایتالیا در یورو 2016) یا به عنوان یک پست خداحافظی برای یک مربی مسن موفق نزدیک به بازنشستگی عمل می کند (مانند ویسنته دل بوسکه در اسپانیا). فقط بندرت یک مربی می تواند هویت تیم خود را به روشی ماندگار قالب بندی کند و شکل دهد.

لوو یکی از استثنائات است. شخصیتی که آلمان را بیش از یک دهه در راس هرم فوتبال نگه داشته و اکنون به دنبال آخرین نشان عالی است تا کارش را با آن نشانه پایان دهد.

در سال 2004، آلمان نتوانست از مرحله گروهی مسابقات قهرمانی اروپا صعود کند. شکست مشابهی در سال 2000 که با حضور در فینال جام جهانی 2002 میلادی تعدیل شد، اگرچه حتی آن روند موفقیت آمیز (توجه داشته باشید: این یک گریز ضروری برای طرفدار پر و پا قرص آمریکایی است) وقتی تورستن فرینگز توپ را با دست روی خط دروازه نگه داشت، باید در مرحله یک چهارم نهایی برابر ایالات متحده به پایان می رسید.

این نوع ناپایداری در آلمان دیده نمی شود. فدراسیون ملی این کشور پس از یورو 2004 رودی فولر را با یورگن کلینزمان همتای سابقش در تیم ملی، جایگزین کرد. در زمان انتصاب، فقط کمی از تولد 40 سالگی کلینزمن می گذشت و از تجربه مربیگری برای بزرگسالان چیزی برای صحبت کردن نداشت، اما او یک بازیکن محبوب سابق، قهرمان اروپا و جام جهانی بود، و دکترین استفاده از جوانان و فوتبال جذاب و هجومی را درس می داد.

با نگاهی به 15 سال گذشته و آگاهی از عملکردهای بعدی او در بایرن مونیخ هرتابرلین و تیم ملی ایالات متحده، از آن زمان کلینزمن چیزی شبیه به پروفسور هارولد هیل ناحیه توتن در فیلم موسیقیدان در معرض دید قرار گرفته است. اما ایفای نقش او طی دو سال در آلمان خوب از آب در آمد، بخشی از آن به دلیل همکاری با دستیار ارشدش بود: لوو.

لوو پس از یک دهه نسبتا موفق به عنوان سرمربی در باشگاههای آلمان، ترکیه و اتریش به تیم ملی آلمان آمد. هر کجا که کلینزمن برنزه، مو بور و پرحرف به حاشیه می رفت، لوو لاغر عبوس متفکر با پاک کن غیرقابل اشتباه مشکی اش او را دنبال می کرد. با مدیریت تاکتیک ها توسط لوو و مدیریت کلینزمن برای کنترل احساسات، این دو مانند زوج معروف همکاری برایان کلوف و پیتر تایلور امروزی (و البته با موفقیت کمتر) بودند.

مقام سوم در جام کنفدراسیونهای 2005 و جام جهانی 2006 موفقیتهای خوبی به شمار می آمدند، زیرا این زوج با موفقیت انتقال از یک نسل به نسل دیگر را انجام دادند. ستون های اصلی قبلی، به ویژه اولیور کان دروازه بان افسانه ای، به آرامی بیرون کشیده شدند، در حالی که افرادی مانند فرینگز میروسلاو کلوزه و مایکل بالاک به عنوان پلی برای نسلی بودند که باعث شهرت لوو در سالهای آینده شد. در سال 2006، باستین شواین اشتایگر، فیلیپ لام، پر مرتساكر و لوكاس پودولسكی – كه همه در زمان تورنمنت 22 ساله یا بیشتر بودند – به اعضای جدایی ناپذیر تیم لوو تبدیل شدند.

شکست لحظه آخری در نیمه نهایی مقابل ایتالیا در زمین خانگی به دل هواداران حسرت گذاشت، اما پیروزی 3-1 برابر پرتغال در بازی رده بندی و کسب جایگاه سوم که با دو گل شواین اشتایگر رقم خورد، نکته جالب توجه در یک گام به جلو بود.

دیری نگذشت که کلینزمن از تیم ملی جدا شد و لو را در راس یک نسل طلایی در حال شکوفا شدن تنها گذاشت. اسپانیا با هدایت لوئیس آراگونس و دل بوسکه و هسته اصلی بارسلونای پپ گواردیولا، غیر از لیونل مسی و با ستاره های رئال مادرید و تیم های مختلف انگلیسی، مسابقات بین المللی چند سال بعدی را تحت سلطه داشت. اسپانیایی ها از سال 2008 تا 2012 رقابتها را با بی رحمی پشت سر گذاشتند. از جمله پیروزی های نزدیک و مویی 1-0 برابر آلمان در فینال یورو 2008 و نیمه نهایی جام جهانی 2010.

در همین حال، موفقیتهای مشابه بازیکنان در باشگاههای سراسر آلمان در جریان بود. کلینزمن و لوو می خواستند مانشافت را جوان تر و هجومی تر کنند، اما با توجه به بضاعت ترکیب بازیکنان تیم ملی، آنها تقریبا چاره ای جز رفتن به آن سمت نداشتند. همانطور که شواین اشتایگر، لام و دیگران به اوج خود رسیدند، ماریو گومز اولین حضورش در تیم در یک تورنمنت اصلی را در یورو 2008 انجام داد و پس از وی سامی خدیرا، جروم بواتنگ، مانوئل نویر، مسوت اوزیل، توماس مولر و تونی کروس در سال 2010 به تیم آمدند. ایلکای گوندوگان، متس هوملس، ماریو گوتزه و مارکو رویس در یورو 2012 به تیم پیوستند و قطار بزرگ بازیکنان مستعد آلمان سرانجام آماده حرکت از ایستگاه شد.

از سال 2008 تا 2016، دو مشکل بزرگ لوو دو تا از بهترین مشکلاتی است که یک مربی می تواند داشته باشد: تعداد بازیکنان مهاجم در کلاس جهانی بیشتر از آن تعداد که در آن واحد می شد به زمین فرستاد و تعداد مدافع میانی در کلاس جهانی بیشتر از آن تعداد که در آن واحد می شد به زمین بازی فرستاد.

لوو از نظر اعتقادی هرگز به اندازه بهترین مربیان باشگاهها انعطاف پذیر نبود. او 4-4-2 با پودولسکی و کلوزه به عنوان زوج سنتی خط حمله، 4-2-3-1، 4-3-3 با یک مهاجم وسط و 4-3-3 (یا 4-6-0) با گوتزه یا اوزیل به عنوان 9 کاذب بازی کرد. در یک چارچوب گسترده و مبهم از فوتبال مبتنی بر حمله، لوو هر چارچوب تاکتیکی که به او اجازه می داد تا به طور همزمان به بهترین شکل از 11 بازیکن در زمین بدست آورد را اجرا کرد. و حتی آن چارچوب نیز مبهم است. در برابر اسپانیای دلل بوسکه یا فرانسه امروزی، لوو در دفاع از محوطه جریمه مشکلی نداشت و از تلاش برای ضربه زدن به حریف خود در حملات ترسی نداشت.

بیشتر بازیکنان تهاجمی آلمان – اساسا همه به جز مهاجمان مطلقا هجومی مثل گومز و کلوزه – در بعضی دوره های بازی های ملی خود زیر نظر لوو در جناحین در میانه و نوک خط حمله بازی می کردند. شواین اشتایگر که به عنوان یک وینگر وارد حرفه بازیکنی شد، با پیشرفت حرفه ای اش به یک طرفدار قوی پست هافبک میانی تبدیل شد. لام، که از نظر تخصصی فول بک بود، بعضا به یک هافبک دفاعی تبدیل می شد، در حالی که در سال های بعد، با تغییر آرایش تیم، یوزوآ کیمیش تغییر پست برعکسی را انجام داد.

زمانی بود که شخصیتی مانند راینوس میشل هلند یا آریگو ساکی ایتالیایی می توانست دکترین تاکتیکی سختی را به تیم ملی تحمیل کند، اما در زمان انتخاب لوو به عنوان مربی آلمان، این طرز تفکر به سرعت منسوخ می شد. موفق ترین مربیان تیمهای ملی معاصر، خب، مربیان هستند. چه تعداد ترکیب های گیج کننده دیدیه دشان – یا جیل الیس در فوتبال بانوان – برای رسیدن به قهرمانی در جام جهانی روی کاغذ آورده اند؟ تا زمانی که سوپراستارهای آنها با انگیزه و سازمان یافته باشند، مهم نیست.

ارتقاء و اوج فوتبال مدرن بین المللی از شاهکار لوو، در له کردن 7-1 آلمان بر برزیل، در بلو هوریزونته در جام جهانی 2014 آغاز می شود. دو تیم با استعداد کاملا مساوی در زمین حاضر شدند، اما فقط یک تیم می دانست که چه کاری انجام می دهد.

پنج روز بعد، آلمان در یک بازی کاملا متفاوت، با پیروزی یک بر صفر در وقت اضافی در بازی فینال، از کنار آرژانتین مسی عبور کرد. پس از 88 دقیقه، لوو گوتزه را به جای کلوزه وارد بازی كرد، و به این جوان 22 ساله توصیه كرد تا “به جهانیان نشان دهد كه از مسی بهتر هستی و می توانی در جام جهانی تعیین کننده باشی.” این یک مقایسه مضحک و خنده داری بود، مخصوصا با در نظر گرفتن این واقعیت که قبل از اینکه بیماری بازی گوتزه را از ریل خارج کند، ستاره پرفروغی بود. اما انگیزه بسیار خوبی بود. گوتزه در دقیقه 113 گل پیروزی بخش مسابقات را زد.

وقتی دوران مسئولیت لوو را در نظر بگیریم، از 2008 تا 2016، کسب نتایج در بالاترین سطح چشمگیر و تاثیر گذاراست، اما در مقایسه با سایر سلاطین فوتبال کمرنگ است: آلمان در دو فینال در دو تورنمنت بزرگ حاضر شده بود و یک پیروزی به دست آورد، در حالی که اسپانیا از سال 2008 تا 2012 سه تورنمنت متوالی را برده بود، برزیل از 1994 تا 2002 در سه فینال متوالی جام جهانی ظاهر شد و فرانسه در اوایل قرن جام جهانی، یورو و جام کنفدراسیون ها را فتح کرد.

اما پنج حضور متوالی آلمان در مرحله نیمه نهایی – شش حضور، اگر تیم 2006 زیر نظر کلینزمن را حساب کنید – باید در نظر گرفته شود. در طی آن زمان، هر قدرت بزرگ بین المللی دیگر حداقل یک بار در یکی از این تورنمنتها کاملا خرد شده بود. انگلیس موفق به صعود به یورو 2008 نشد. فرانسه در سال 2008 در مرحله گروهی به شکل تحقیرآمیزی حذف شد و در جام جهانی 2010 با یک تحولی در ترکیب همین وضعیت را ادامه داد. آرژانتین به سختی به جام جهانی 2010 راه یافت، در حالیکه برزیل فقط دو بار از سال 2006 تا 2018 از مرحله یک چهارم نهایی در یک تورنمنت بزرگ بالاتر رفت. یکی در کوپا آمریکا 2007 که قهرمان شد و دیگری که با نابودی کامل به دست آلمان لوو پایان یافت. حتی اسپانیای شکست ناپذیر دل بوسکه پس از دو بازی در جام جهانی برزیل 2014 حذف شد.

تقریبا 10 سال بدون نشستن روی چنین بالشتک هیجان انگیزی از مدت مربیگری لوو گذشت، اما حتی او هم نتوانست با موفقیت انتقال نسل دوم را انجام دهد. پس از برنده شدن همه چیز در سال 2014، گروه بازیکنانی که جنبش بازیکنان جوان کلینزمن و لوو را تشکیل می دادند، با مسن شدن از ترکیب تیم و دنیای فوتبال خارج یا از مسابقات بین المللی بازنشسته شدند. برای جام کنفدراسیون های 2017، لوو با انتخاب تیمی متشکل از تنها پنج بازیکن بالای 25 سال و همگی با کمتر از 30 بازی ملی، خبر انتقال نسل را اعلام کرد. بچه ها قهرمان جام کنفدراسیون ها شدند، اما در جام جهانی سال بعد، فاجعه رخ داد.

آلمان برای اولین بار از مرحله گروهی جام جهانی صعود نکرد (در جام جهانی 1938 فرمت حذفی مستقیم وجود داشت، که آلمان در دور اول شکست خورد، و یک شگفتی تاریخی رخ داد). این تیم در گروه بعنوان تیم آخر مرد و حذف شد و برای رسیدن به تنها برد خود به یک شوت مسخره دقیقه نود و پنجی از کروس نیاز داشت.

کروس در آن زمان گفت: «من نمی دانم که این تاریکترین لحظه برای فوتبال آلمان است یا نه، اما قطعا لحظه بسیار تاریکی است.»

لوو گفت: «در این مسابقات ما لیاقت پیروزی مجدد یا صعود به مرحله یک هشتم نهایی را نداشتیم. ما حذف شدیم نه به این خاطر که نمی خواستیم برنده شویم بلکه به این دلیل که اصلا در هیچ زمانی فرصتی برای برتری نداشتیم – ما همیشه عقب بودیم و سعی می کردیم این عقب ماندگی را جبران و بازی را مساوی کنیم.»

و لینه کر، که هوش و ذکاوتش به تیزی 28 سال پیش بود، معروف ترین جمله خود را پس گرفت. وی گفت: ” آلمان ها دیگر همیشه پیروز نمی شوند. جمله قبلی به تاریخ پیوست.”

در ماه های بعد اوضاع دقیقا بهتر نشد. اگر مربیگری تیم ملی تقریبا مربوط به انسجام و انگیزه باشد، هر دو پس از حذف شوک آور در روسیه به توالت رفتند. اندکی پس از مسابقات، اوزیل بازیساز، و بازیکن فیکس از جام جهانی 2010، در 29 سالگی از فوتبال بین المللی بازنشسته شد و دلیلش رفتار نژادپرستانه نه تنها هواداران بلکه فدراسیون فوتبال آلمان (DFB) و رئیس آن، راینهارد گریندل بود. اوزیل، یک نسل سوم آلمانی از یک خانواده اقلیت ترک، قبل از مسابقات با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه عکس گرفته بود و موجی از انتقادات که به طور مشروع سیاسی و بعضا متعصبانه بودند را برانگیخت. اوزیل در نامه استعفای سرگشاده خود گفت که لوو و مدیر تیم ملی اولیور بیرهوف وقتی گریندل خواستار حذف وی از ترکیب جام جهانی شد، از او دفاع کرده بودند.

در پاییز 2018، در اولین تورنمنت رسمی آلمان از زمان تحقیر شدن در روسیه، تیم لوو چهار مسابقه لیگ ملت های یوفا را بدون پیروزی پشت سر گذاشت و تنها با تغییر قالب مسابقات از سقوط نجات یافت.

در مارس بعدی، لوو اعلام خیره کننده ای کرد؛ سه بازیکن اصلی از تیم قهرمان جام جهانی، توماس مولر، متس هوملس و جروم بواتنگ، دیگر برای مسابقات بین المللی انتخاب نمی شوند. این کار برغم اینکه مولر تیم را در گلزنی در جام های جهانی 2010 و 2014 هدایت کرده بود، اینکه و هر سه نفر 30 ساله و یا کمتر بودند و هنوز هم در بایرن مونیخ یکی از تیم های برتر باشگاهی جهان در ترکیب اصلی بودند رخ داد.

تبعید بازیکنان پیشکسوت محبوب یک روش معمول برای مربیان است – این اتفاق حداقل دو بار برای دیوید بکهام در دوران حرفه ای اش رخ داده است – اما برای یک مربی که خوب و محکم مثل لوو روی نیمکت چسبیده غیرمعمول است که چنین مواجه ای روشن با سه ستاره خود داشته باشد. و نتایج واقعا بهبود نیافته اند. آلمان در لیگ ملت های 21-2020 در گروه خود دوم شد و با شکست 6-0 برابر اسپانیا در بازی آخر، از صعود باز ماند.

عدد 7-0-1 مقابل نام آلمان در جدول مقدماتی یورو 2020 فریبنده است، زیرا شش برد از این 7 پیروزی برابر ایرلند شمالی، بلاروس و استونی به دست آمد. و در انتخابی جام جهانی 2022، که بخاطر تاخیر یکساله تورنمنت یورو بدلیل  به ویروس کووید، قبل از یورو در حال انجام بود، آلمان یک شکست خانگی از مقدونیه شمالی متحمل شد. از زمان پیروزی شیرین سه گانه بایرن، آلمان لوو از 25 مسابقه خود فقط 13 پیروزی کسب کرده است.

قبل از باخت به مقدونیه شمالی، فدراسیون فوتبال آلمان اعلام کرد که لوو پس از یورو 2020 استعفا خواهد داد. در ماه می، فدراسیون در اعلامیه ای با نامگذاری هانسی فلیک به عنوان جانشین لوو، این کار را پیگیری کرد و اطلاعات بیشتری داد. فلیک هشت سال را به عنوان دستیار با تیم ملی آلمان زیر نظر لوو گذراند و همین تازگی بایرن مونیخ را به عنوان نهم متوالی بوندسلیگا، بعلاوه لیگ قهرمانان 2020، که در آن بایرن بدون شکست ماند و مولر و بواتنگ هر دو در بازی فینال فیکس بودند، رساند.

شبح چشم انداز فلیک مربی کمیابی که در اوج شهرت خود پست مربیگری تیم ملی را بر عهده گرفت و تیک تاک عقربه های ساعت برای یک پست و مسئولیت ظاهرا بی پایان، لوو را در موقعیت عجیبی قرار می دهند. زیرا برای اولین بار در این 17 سال تصدی سرمربیگری، آینده دیگر برای او مهم نیست.

بنابراین در حالی که در ترکیب 26 نفره، ستاره کوچک و 18 ساله بایرن، جمال موسیالا – که درگیر جدال سهمگین بین آلمان و انگلیس برای تغییر تابعیت بود – و تنها یک بازیکن – نویر، دروازه بان اصلی و کاپیتان تیم – بالاتر از 32 سال حضور دارد، مولر و هوملس، نیز هر دو برای اولین بار پس از دو سال به تیم بازگشتند و بخوبی مورد استقبال واقع شدند.

این تیم آلمان، که دستکم سومین دگردیسی کامل تیم زیر نظر لوو است، یک ماموریت بطور غیرمعمولی دشوار برای انجام دارد. یک قرعه بی رحمانه آلمان را در مرحله گروهی در برابر مدافع عنوان قهرمانی جهان فرانسه و مدافع عنوان قهرمانی اروپا پرتغال قرار می دهد که شاید این بار حتی تیم بهتری هم باشد. حتی با وجود امکان صعود سه تیم از مرحله گروهی، برای اولین بار لوو به عنوان یک تیم از پیش بازنده وارد مسابقات شده است.

تعداد بسیار کمی از مربیان – صرف نظر از این ورزش – موفق می شوند تا به اندازه لوو روی نیمکت بچسبند و با یک نتیجه عالی از مسئولیت خود کنار بروند. بازیها تغییر می کنند، بازیکنان تغییر می کنند، شخصیت مربی تغییر می کند و آخر یک چیزی خراب می شود و نتیجه از دست می رود. آنچه برای لوو در معرض خطر است، میراث او نیست. بالاخره پرچم ها برای همیشه به اهتزاز در می آیند. این که آیا توقعات و انتظارات از فلیک به همان اندازه سلف او زیاد خواهد بود یا خیر مهم است.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید