اخراج فاوره؛ اتفاقی ناامید کننده
بدنبال شکست دورتموند از اشتوتگارت لوسین فاوره از سمت سرمربیگری دورتموند اخراج شد. این اخراج از نظر کارشناسان محتمل بود. فاوره نتوانسته بود ظرفیت سرشار دورتموند را افزایش دهد و از اینرو گمان می رفت تغییر در کادر فنی مناسب باشد.
بیایید به زمان ورود فاوره در سال 2018 برگردیم. فاوره یک فصل عالی را در نیس با موفقیت پشت سر گذاشته بود. او بخاطر سبک هجومی اس در فوتبال مورد تشویق واقع شد که به لطف بازگشت ماریو بالوتلی و دانته به فرم مناسب در کنار نمایش های عالی از وایلان سیپرین و ژان میشل سری بود. از طرف دیگر ، دورتموند با از دست دادن مهاجم ساحر خود پیر-امریک اوبامیانگ در شرایط بدی بود و فصل را در رتبه ناامید کننده چهارم به پایان برد. اولین فصل حضور فاوره در وست فالن یک موفقیت تمام عیار بود، زیرا او از ترکیب موجود نهایت استفاده را برد و مهاجم اسپانیایی پاکو آلکاسر را که در زمستان به صورت قرضی آمده بود، دوباره احیا کرد. دورتموند تنها با دو امتیاز اختلاف با بایرن با رتبه دوم فصل را به پایان رساند.
دورتموند برای فصل 20-2019 حرکت خود را باجهش آغاز کرد، و این جهش را با بستن قرارداد با بازیکنان جوان جولیان برانت هافبک تهاجمی و بازیکن پرتلاش تورگان هازارد نشان داد. بیش از همه، بازگشت کاپیتان فراری ماتس هوملس منجر به خوش بینی دوباره شد. خامه کیک این خوشحالی ها دورتموندی ها امضای قرارداد با ارلینگ هالند با استعداد از آربی سالزبورگ بود. این فصل حاوی نکات قابل توجهی بود که هالند در مرکز این موفقیت ها قرار داشت و از همه به یادماندنی تر دو گل هالند مقابل PSG در لیگ قهرمانان اروپا بود. با این حال، دورتموند نتوانست چالش قهرمانی را در برابر آنچه می توان در یک بازاندیشی به عنوان تیم زایشی و مبدع بایرن مونیخ تحت هدایت هانسی فلیک عنوان کرد، برنده باشد.
در حالی که قراردادهای هالند و هوملس عناوین اصلی روزنامه ها را به خود جلب کرده بود، اما دو جدایی از باشگاه وجود داشت که با پوشش خبری نسبتا کمتری مواجه شدند. یولیان ویگل، که در فصل اول فاوره بسیار کلیدی بود پس از خارج شدن از فرم، به بنفیکا فروخته شد. سباستین روده پس یک دوره کوتاه موفقیت آمیز و برنده شدن درجام حذفی، برای همیشه به باشگاه دوران بچگی اش آینتراخت فرانکفورت رفت. آنچه ویگل و روده را به هم متصل می کند این است که آنها هافبک هایی هستند که کارهای مختلفی از قبیل تکل، حمل توپ و بازی را به حریف با درجات مختلف دیکته کردن انجام می دهند.
به روز سرنوشت ساز مسابقه با اشتوتگارت برگردیم. در آن روز دورتموند، که از هافبک های باتجربه محروم بود، از جود بیلینگهام 17 ساله برای همکاری با اکسل ویتسل بی حال در برابر اشتوتگارت با پرسینگ زیاد در ترکیب اولیه استفاده کرد. با اینکه دورتموند بیشترین درصد مالکیت توپ را داشت، تحت تاثیر بازی مستقیم اشتوتگارت قرار گرفت. ترکیبی از اورل منگالا، هافبک با توانایی های عالی در حمل توپ و واتارو اندو، یک هافبک دفاعی به سبک قدیمی که حملات را خنثی میکند و برای بازیکنان خلاق فضا ایجاد میکند، به بازی اشتوتگارت ریتم داد.
شاید برخی این استدلال را داشته باشند که فاوره می توانست از امره چان در خط هافبک دفاعی استفاده بهتری کند. پافشاری فاوره نسبت به چان در پست دفاع میانی به جای خط هافبک دفاعی به یک خلاء دیگر اشاره می کند – دفاع میانی – که فاوره را مجبور به بازی با سه دفاع میانی می کند تا بتواند دفاع چفت تری داشته باشد. محمود داهود ، که کشف فاوره از گلادباخ بود، می توانست هافبک تمام عیاری برای دورتموندی باشد که بسیار به چنین بازیکنی نیاز داشت. اما در دو فصل گذشته او فقط 26 بار در لیگ موفق شده بازی کند. همین امر درمورد توماس دلانی است که فصل گذشته تنها یازده بازی موفق به بازی شد صدق می کند. با توجه به خلاء در پستهای هافبک و دفاع میانی، گیج کننده است که چرا دورتموند در پنجره نقل و انتقالات به دنبال تقویت این پستها نبود.
در حالی که از یک طرف ما شاهد فروپاشی خط هافبک دورتموند، وقتی فرد به فرار رئال مادرید از حذف خجالت آور حذف در مرحله گروهی نگاه می کند، اهمیت هافبک میانی به عنوان محور بازی های بزرگ را تأیید میکند. به رغم آمار مالکیت توپ بالا، این ترکیب خط میانی است که موفقیت تیم ها را در بازی های بزرگ تعیین می کند. این مساله در ترکیب سه نفره کروس-کاسمیرو-مودریچ همراه با دوازده مدال در لیگ قهرمانان (تجربه بازی در لیگ قهرمانان) برای یک تیم جوان (کم تجربه) گلادباخ خیلی خوب به اثبات رسید. اما این هافبک آنطور که امروز به نظر می رسد یک جمع ستاره ای آماده نیست. مودریچ در سال 2012 یک قرارداد بزرگ به حساب می آمد، اما در لالیگا با مشکلات دندان روبرو شد و همچنین به عنوان بدترین خرید سال مورد قضاوت قرار گرفت. کاسمیرو نیز از سوی منتقدین با کم بینی روبرو شد که نقش او را به عنوان یک مرد سخت فقط می دیدند.
از سومین عنصر متفاوت ما، هافبک دیگری به عنوان قهرمان اصلی ظاهر می شود: تیاگو آلکانتارا. آلکانتارا تنها قراردادی بود که پپ گواردیولا هنگام عقد قرارداد به عنوان مربی اصرار ورزید و بایرن با وجود مصدومیت های زیاد به تیاگو ایمان داشت. پاداش این ایمان با قهرمانی سه گانه تاریخی بایرن، داده شد.
آنچه نمونه های مودریچ، کاسمیرو و تیاگو ثابت می کند نیاز به صبر با هافبک میانی است. آنها کسانی هستند که هنوز در یک بازیهای فوق العاده سریع امروزی با توانایی لمس کردن و ارزیابی بازی در موقعیت های حساس که یک ویژگی برتر است، ریتم بازی را تعیین می کنند. به نظر من کاستی ها و ضعف دورتموند ناتوانی فاوره در ایجاد انگیزه در تیم دورتموند نیست، بلکه نتیجه سیاست نقل و انتقالاتی دورتموند در تمرکز بر خرید استعدادهای هجومی است که می توانند با هزینه های بالاتر به تیم های بزرگتر فروخته شوند. در همین حال، ویگل سال گذشته یک فصل متحولانه با بنفیکا داشت و به دنبال انتقال به یک باشگاه بزرگتر بود. روده ثابت کرد که برای تیم اینتراخت با آرزوی بازی در اروپا میتواند تفاوت ایجاد کند. دورتموند زمانی خوب بازی خواهد کرد که به یاد بیاورد آخرین باری که یک قهرمانی در لیگ را به دست آورد، گزینه های خط هافبک میانی تیم بازیکنان با تجربه و خردمندی همچون کهل ، گوندوگان و اسون بندر بودند.