| |

تخته سیاه: آنالیز بازی ارلینگ هالند ستاره نوظهور نوروژی

سال 2019 شاهد ظهور استعدادهای جوان بسیاری بودیم که پیشرفت غیر منتظره ای داشته و درخشیدند. اما نام یکی از آنها برجسته تر از سایرین بود. طرفداران فوتبال در این سال شاهد شکوفایی ارلینگ هالند بودند. استعدادی که سال های اخیر کمتر مانند آن را دیده بودند.

او اولین بار در جام جهانی زیر20 سال توجه همه را به خود جلب نمود. جایی که با پیراهن نروژ در پیروزی 12 بر0 مقابل هندوراس 9 گل به ثمر رساند. بله درست خواندید، اگر نمی دانستید بدانید، هالند در یک مسابقه 9 گل به ثمر رسانده است.

با یک بررسی دقیق در مورد نام خانوادگی اش متوجه می شویم که او فرزند مدافع سابق ناتینگهام فارست، لیدزیونایتد و منچسترسیتی یعنی آلف اینگ هالند است. همان بازیکنی که روی کین با تکلی ناجوانمردانه او را در دربی منچستر مصدوم کرد و تا سال ها پس از آن، مدافع نروژی وی را برای آن حادثه سرزنش می کرد.

هالند پسر، یک مهاجم است و گلزنی هایش در این فصل برای ردبول سالزبورگ شگفت انگیز بوده است. در تیم اتریشی او 28 گل در 22 بازی که در تمام رقابت ها حاضر بوده به ثمر رسانده است. همچنین رکورد دار جوان ترین بازیکنی که 5 گل در لیگ قهرمانان اروپا زده است می باشد.

سبک بازی:

وقتی برای اولین بار به هالند نگاه می کنید چیزی که شما را متحیر میکند فیزیک او است. بلندای قامت او 195 سانتیمتر می باشد در حالی که تنها 19 سال سن دارد. انتظار می رود از نظر فیزیکی همچنان به رشد خود ادامه بدهد؛ اما حقیقتا هم اکنون نیز دارای فیزیک فوق العاده ای است.

از چنین بازیکنی می توان به عنوان یک فرصت در توپ های هوایی استفاده کرد تا هنگامی که توپ بلندی برای او ارسال می شود بتواند از قد و خصوصیات فیزیکی خود برای سر زنی و حفظ توپ برای تیمش بهره ببرد. با این حال، هالند پاس های پشت مدافعین را برای فرار ترجیح می دهد، او به طرز فریبنده ای سریع است و این دقیقا مطابق با چیزی است که جس مارش در سالزبورگ انجام می داد یعنی حملات سریع و بازی مستقیم. همه این ها در حالی است که او در هوا نیز عالی می باشد، هالند این فصل در 41% نبرد های هوایی موفق بوده اما سلاح اصلی او سرعت و حرکت کردن پشت مدافعین است.

هیت مپ او در سالزربورگ کم و بیش همان چیزی است که از یک مهاجم انتظار می رود، بیشتر فعالیت او مربوط به محوطه ی جریمه است اما بخش قابل توجهی از آن نیز مربوط به خارج از محوطه می باشد. نقشه نشان می دهد که او دوست دارد از سمت چپ حرکت کند. این نشان از هوشمندی و سازگاری هالند دارد. زیرا این جوان قبل از حرکت به سمت جناحین به دنبال فضایی می گردد تا از کناره ها به سمت محوطه ی جریمه فرار کند. دلیل این امر سیستمی است که مارش در سالزبورگ از آن استفاده کرده است، آنها معمولا با ترکیب 4-2-2-2 بازی میکنند، این بدان معناس که هالند به عنوان بخشی از یک خط حمله ی دو نفره بازی میکرد و این به او این اجازه را می داد که بعنوان مهاجم سمت چپ به سمت بیرون حرکت کند مخصوصا هنگامی که هافبک مهاجم به سمت داخل محوطه می رود.

حرکات و هوشمندی:

یکی از بهترین ویژگی های هالند حرکت بدون توپ او می باشد. او دائما در حال حرکت به سمت فضای خالی می باشد و معمولا سعی میکند از شانه ی آخرین مدافع استفاده کرده و به گل برسد که این امر به همراه سرعت او، وی را به عنصری ترسناک برای مدافعین مقابل تبدیل می کند.

همانطور که تصاویر نشان می دهد، هالند پس از فرار پشت مدافعین سعی می کند در اسرع وقت برگردد و تلاش کند تا با پاس های بلند فرصتی دوباره برایش ایجاد شود. در صورت عدم موفقیت، حرکت وی دفاع را مجبور به عقب نشینی می کند و برای سایر مهاجمین فضا ایجاد می شود. با این حال این تنها رشته در کمان او نیست.

هالند(بازیکن داخل دایره) و مهاجم کناری اش برای دریافت توپ حرکت کرده تا فضا برای حرکت هافبک تهاجمی به عمق فراهم شود،

تا پس از آن توپ را برای گلزنی بازیکن نروژی ارسال کند.

در اینجا می بینیم مهاجم دیگر به سمت کناره ها حرکت کرده و هالند با سرعت خود می تواند به فضای ایجاد شده رفته و به هم تیمی خود فرصت این را داده تا وی را در موقعیت گل قرار دهند.

همانطور که در مثال های بالا مشاهده می شود، مهاجم نروژی قادر است با حرکات و جای گیری های ظریفش، فضاهای بسیاری را برای هم تیمی های خود ایجاد کند. سیستم دو مهاجم سالزبورگ بدان معنی است که حرکت هالند اغلب به سمت نقاط تعیین شده در کناره ها است تا فضا برای حرکت دیگر مهاجم و سایر هم تیمی هایش فراهم شود.

بازیسازی:

دیگر ویژگی هالند بازیسازی اوست، هم زمانی که صاحب توپ است هم زمانی که بدون توپ بازی می کند. مهاجم نروژی علاوه بر به ثمر رساندن 28 گل در نیم فصل اول، موفق به ارسال 5 پاس گل نیز شده بود که نشان دهنده ی توانایی او در ایجاد موقعیت برای هم تیمی هایش است.

هالند با سانتری که از جناح چپ برای هوانگ هی چانگ انجام می دهد زمینه ساز گل می شود.

همچنین حرکات هالند به او کمک می کند تا برای سایر هم تیمی هایش موقعیت بسازد زیرا مدافعین به سمتش حرکت می کنند و فضای پشت سرشان خالی می شود.

اینجا هالند یک پاس کوتاه دریافت می کند که سبب می شود یک مدافع از پست خود خارج شده و ارلینگ با پاس تک ضربی که به هوانگ میدهد باعث میشود تا بازیکن کره ای گل را به ثمر برساند.

آمار پاس های هالند بسیار متوسط است، آمار نشان از موفقیت 66.7% در ارسال پاس دارد که بیشتر به دلیل نوع پاس هایی می باشد که ارسال می کند. اکثر آن ها با اولین استپ یا چرخش از دست می روند زیرا تیمش با سرعت بسیاری زیادی با او بازی می کند. چنین پاس هایی یا بین راه قطع می شوند یا به مقصد نمی رسند، اما نقش هالند در سالزبورگ به او این اجازه را می دهد تا از این اتفاق اجتناب کند. علاوه بر این هنگامی که او فرصتی برای ارسال پاس داشته باشد به خوبی هدف مورد نظر را پیدا می کند.

تمام کنندگی:

بدون شک این بارز ترین ویژگی هالند می باشد. آمار نشانگر همه چیز هستند، همانطور که گفته شد او 28 گل در تنها 22 مسابقه ای که در نیم فصل انجام داده، به ثمر رسانده است. آمار خیره کننده ی 1.55 گل در هر 90 دقیقه، آن هم تنها از 37 شوت داخل چارچوب. هالند نیم فصل اول مجموعا 73 شوت به زده بود، بدین معنی که 51% شوت های او داخل چارچوب قرار گرفته و از این بین 34.25% آنها به گل تبدیل شده که آماری خیره کننده است.

این آمار احتمالا برای نشان دادن توانایی های او کافی است. همچنین این واقعیت را نشان می دهد که که شاخص xG برای او در این فصل تنها 17.5 بوده است. این یک عملکرد باور نکردنی است اگر چه انتظار می رود با سیر نزولی همراه شود اما به هر حال نشان می دهد که او چقدر در محوطه ی جریمه فوق العاده است. آمار دیگری که بیشتر این نکته را نشان می دهد آن است که مهاجم نروژی در هر90 دقیقه تنها 6.8 بار توپ را در محوطه ی جریمه لمس کرده است که نشان از بی رحمی و کارایی او مقابل دروازه دارد.

هالند تنها 19 سال سن داشته اما در رده ی سنی خود میان برترین های اروپا قرار گرفته است.

نتیجه گیری:

ارلینگ هالند در این فصل به سرعت به یکی از بازیکنان مورد علاقه در اروپا تبدیل شد،که همه بزرگان اروپا برای جذب وی صف کشیدند. دورتموند و لایپزیک در پنجره نقل و انتقالات ژانویه از سایرین جلوتر بودند در حالی که نام منچستریونایتد نیز به چشم می خورد که از شانس خوبی برای جذب استعداد نروژ برخوردار بود.

ویژگی ها و شیوه ی بازی او می توانست به لایپزیک ناگلزمن به خوبی کمک کند، آنها نیز با یک شکل مشابه 4-2-2-2 بازی می کنند و البته بخشی از شرکت ردبول نیز به شمار می روند که این انتقال را بسیار محتمل می کرد. از طرف دیگر دورتموند عاجزانه برای تقویت خط حمله تلاش می کرد به خصوص برای جایگزینی پاکو آلکاسر که هالند نیز می توانست در آنجا مناسب باشد و زرد و سیاه های سرعتی حملات مورد انتظار او را اجرا کنند، چیزی که در نهایت دیدیم اتفاق افتاد و هالند تا کنون در دورتموند هم موفق بوده است.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید