توپ چرمی: ژول ریمه کاتولیک رویاپردازی که جام جهانی را بنا نهاد
ژول ریمه به عنوان فردی که جام جهانی را به ما هدیه کرد در یادها زنده میماند. ابداع او بیشتر مردم جهان را بیش از هر چیز دیگری در تاریخ ورزش تحت تاثیر قرار داده است. اما تاثیر پسر بقال فرانسوی که در یکی از روستاهای کوچک شرق فرانسه بزرگ شد تنها بر روی جام جهانی نبود.
در دوران کودکی ژول ریمه، خانواده او به پاریس نقل مکان کردند. زمانی که پدرش در پاریس بقالی خود را اداره میکرد، او به همراه پدربزرگ و مادربزرگ خود در یک محیط شدیدآ مذهبی زندگی میکرد. وقتی ژول 11 ساله بود، به دلیل اینکه پدربزرگ او توانایی پرداخته هزینههای زندگی وی را نداشت به پاریس و نزد خانوادهاش رفت. او خود را وقف تحصیل علم کرد و به عنوان یکی از بهترین دانش آموزان مدرسه بورسیه تحصیلی در رشته حقوق را دریافت کرد، رشتهای که در آن زمان مخارج تحصیلش بسیار بیشتر از توان خانواده بود.
وضع مالی بد خانواده و همچنین رنج و فقر طبقه کارگر فرانسه دغدغه اصلی ذهنی او بود، مشکلی که او توان برطرف کردنش را نداشت. به عنوان یک کاتولیک معتقد نامه سرگشاده رروم نورام به پاپ لئو در سال 1891 که رهبران کاتولیک را به خاطر وضعیت ناگوار و سخت زندگی طبقه کارگر سرزنش کرده بود او را عمیقآ تحت تاثیر گذاشت. با توجه به شرایط سنی ریمه در این زمان، این نامه شدیدآ نگرش او را در زندگی تحت تاثیر قرار داد.
بنا به گفتههای نوه او، ایو ریمه، او شخصی ایدهآل گرا و بشردوست بود که معتقد بود ورزش میتواند مردم جهان را متحد کند. این ایده بود که ژول ریمه را به سمت فوتبال کشید، ورزشی تقریبا نوپا که به شدت در فرانسه محبوب بود.
در منطقه مسکونی سنت اوئن واقع در حومه پاریس، او به همراه تعدادی از دوستان خود که افکار نزدیکی به او داشتند باشگاه ورزشی ستاره سرخ را در سال 1897 تاسیس کرد. ریمه و مابقی بنیانگذاران انتظار داشتند که باشگاه آنهای به چیزی بیش از یک باشگاه معمولی فوتبال تبدیل شود چه در درون زمین و چه خارج از زمین مسابقه. این پیش بینی به خاطر تعامل آنها با جامعه محلی و ارائه خدمات ورزشی غیر فوتبالی بود که آنها را منحصر به فرد میکرد. باشگاه ستاره سرخ بازیکنان را به خاطر طبقه اجتماعی آنها از بازی در تیم محروم نمیکرد، اتفاقی که برخلاف نرم جامعه فرانسه در آن زمان بود. به این دلیل آنها ارتباط فوقالعادهای با چپها و طبقه کارگر داشتند.
این رابطه تا به امروز پایدار مانده است. مدیر کنونی این باشگاه دیوید بیلیون که سابقه بازی در تیم ساندرلند را نیز در کارنامه خود دارد پس از دوران حرفهای خود به عنوان بازیکن در سال 2016 به عنوان مدیر باشگاه ستاره سرخ انتخاب شد و تمام تلاش خود را برای احیای رابطه تیم با جامعه محلی به کار گرفته است. وی در گفتگوی با گاردین میگوید: ستاره سرخ یک باشگاه زیرزمینی و محبوب فوتبال در فرانسه است که طبقه اجتماعی در آن معنی ندارد. این تیم تنها برای پیروزی و قهرمانی ساخته نشدهاست، این باشگاه سمبل بزرگی از خلاقیت و آزادی است.
ریمه در سال 1910 اولین لیگ فوتبال فرانسه را راه اندازی کرد و در همان ابتدا به عنوان رئیس سازمان لیگ فرانسه انتخاب شد. نه سال بعد، پس از جنگ جهانی اول او کمک شایانی به راه اندازی فدراسیون فوتبال فرانسه کرد و به عنوان رئیس فدراسیون نیز برگزیده شد. فدراسیون فوتبال فرانسه از ابتدا عضو فیفا بود و این به ژول ریمه کمک کرد که به هدف اصلی خود که برگزاری مسابقات فوتبال جهانی بود دست یابد.
پس از گذشت دو سال از آغاز ریاست ریمه در فدراسیون فوتبال فرانسه وی به کرسی ریاست فیفا دست پیدا کرد. تحت مدیریت ژول ریمه ساختار فیفا احیا شد و همچنین مقر اصلی آن در شهر پاریس بنا نهاده شد. حساب رسمی فیفا در باره نقش ریمه در راه اندازی جام جهانی فوتبال میگوید: دست یافتن به کرسی مدیریت فدراسیون فوتبال فرانسه به ریمه این شانس را داد که به آرزوی بزرگ خود که راه اندازی یک تورنومنت جهانی فوتبال بود برسد.
ریمه معتقد بود که ورزش این پتانسیل را دارد که ملی گرایی پرخاشگرایانهای که باعث بروز و ادامه جنگ جهانی شده بود را به مسیری مثبت هدایت کند و هدف او از ابداع جام جهانی تحقق این آرزو از طریق فوتبال بود. اما برخلاف اکثر مدیران ورزشی هم عصر او مانند بارون پیر دوکوبورتین وی براین عقیده بود که تنها دستیابی تمام اقشار جامعه به این مسابقات میتواند باعث رسیدن به این مقصد شود. شخصیت خودساخته ریمه متفاوت با مدیرانی که اکثرا از طبقه اشراف بودند باعث ایجاد این تمایز میشد.
فیفا همیشه در فکر برگزاری تورنومنت جهانی فوتبال بود اما در مقابل شاهد شروع اولین مسابقات جهانی فوتبال با ایدهای آماتور توسط کمیته بینالمللی المپیک بود. ریمه به شدت پیگیر شروع این تورنومنت توسط فیفا بود که با مخالفت شدید رئیس کمیته المپیک و فدراسیون فوتبال النگلیس مواجه شد. در دهه 1920 این مخالف با برگزاری مسابقات فوتبال المپیک تشدید شد.
در ادامه ریمه تاکید میکند که فیفا قادر است که اداره مسابقات فوتبال را به عهده بگیرد. همچنین او اصرار دارد که این مسابقات باید با حضور فوتبالیستهایی از تمام طبقات اجتماعی کشورها به خصوص طبقات پایین تر برگزار شود. او کمیته بینالمللی المپیک را تهدید میکند که در صورت مخالفت با این ایده او این تورنومنت را به صورت مستقل توسط فیفا برگزار میکند.
نهایتا در جلسه رسمی فیفا در سال 1928 در آمستردام، 30 عضو فیفا بر سر شروع تورمنت بینالمللی فوتبال که به صورت دورهای و هرچهارسال یک بار به توافق رسیدند و اروگوئه به عنوان اولین میزبان انتخاب شد. ریمه تلاش بسیاری کرد که تیمهای اروپایی را برای حضور در این مسابقات متقاعد کند و در نهایت چهار کشور فرانسه، بلژیک، یوگوسلای و رومانی با وعده دریافت پاداش توسط میزبان راضی شدند که در مسابقات شرکت کنند. نهایتا این چهار تیم به همراه شخص ژول ریمه که کاپ این مسابقات را در کیفش حمل میکرد به وسیله کشتی راهی اروگوئه شدند.
اولین جام جهانی با استقبال بسیار خوبی همراه شد، هر چند که ریمه به خاطر چشم پوشی نسبت به برخی مشکلات مانند سیاسی شدن این رقابت ها با انتقادهایی مواجه شد. قابل توجهترین این مشکلات در دو جام جهانی بعدی که با ظهور فاشیسم همراه شد اتفاق افتاد.
در طول جنگ جهانی دوم ساختار فیفا صدمهای ندید. ریمه بارها بیان کرد که به حفظ فیفا و جام جهانی به شدت افتخار میکند زیرا آنها قادرند به هدف خود که وحدت ملت هاست دست یابند، هدفی که سیاست در رسیدن به آن ناکام ماند.
ژول ریمه به مدت 33 سال رئیس فیفا بود و پایان دوره ریاست او با اهدای جام قهرمانی جهان به فریتز والتر در سال 1954 همراه شد. در این مدت اعضای فیفا از 12 کشور به 85 کشور افزایش پیدا کرد و جام جهانی به یک تورنومنت معتبر در سطح جهان تبدیل شد. جام جهانی فوتبال به نسبت ایدهای که ژول ریمه داشت بسیار بزرگتر شده است اما میراث او جاودانه میماند.
او همیشه معتقد بود فوتبال باید فراگیر باشد و مرزها را درنوردد. او همواره باور داشت که از طریق ورزش و به خصوص فوتبال میتواند ارزشهای دینی که در کودکی آموخته بود اشاعه دهد: سخت کوشی، بازی جوانمردانه، همکاری و احترام. پس از پایان دوره ریاست در فیفا، ژول ریمه در سال 1956 نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد. هرچند که ژول ریمه هیچگاه فوتبال بازی نکرد اما میراث او در فوتبال در سطح محلی و بینالمللی غیرقابل انکار است.