| | | | | |

رالف رانگنیک : داستان فردی که در ابتدا در کشورش مسخره می‌شد و حال پرستش می‌شود

به گزارش فوتبال۷۲۴ داستان این که چگونه رالف رانگنیک، سرمربی سابق شالکه، هوفنهایم و لایپزیگ، به انقلابی در فوتبال آلمان با وفاداری به تاکتیک‌های گگن پرسینک کمک کرد داستان پر فراز و نشیب است. این مربی 63 ساله در حال نهایی کردن قرارداد برای تبدیل شدن به سرمربی موقت منچستریونایتد است

رالف رانگنیک، سرمربی سابق لایپزیگ، که در آستانه سرمربیگری موقت منچستریونایتد است، فلسفه مربیگری خود را در کنفرانس “صدای مربیان” در اوایل سال جاری توضیح داد.

رالف رانگنیک آن را به عنوان “تجلی فوتبال” خود توصیف می کند. فوریه 1983 بود و در سن 25 سالگی، او به عنوان بازیکن-مدیر تیم ویکتوریا بک‌نانگ، یک تیم شهری کوچک در رده ششم آلمان، خدمت می‌کرد، زمانی که دیناموکیف والری لوبانوفسکی برای یک بازی دوستانه میان فصل حاضر شد.

تیم لوبانوفسکی به عنوان قوی ترین تیم در اتحاد جماهیر شوروی در نظر گرفته می شد و تعجبی نداشت که آنها به راحتی حریفان آماتور خود را کنار زدند. اما روشی که آنها این کار را انجام دادند تأثیر ماندگاری بر رانگنیک، یک چهره گیج‌کننده در هافبک مرکزی گذاشت.

او در کتاب رافائل هونیگشتاین، داس ریبوت، به یاد می آورد:🔻

 

«چند دقیقه بعد، زمانی که توپ برای پرتاب به بیرون رفت، مجبور شدم بایستم و بازیکنان حریف را بشمارم.
“این اولین باری بود که احساس کردم مقابل تیمی قرار گرفتم که به طور سیستماتیک توپ را پرس ‌میکند

من قبلاً مقابل تیم‌های حرفه‌ای بزرگ بازی کرده بودم – و البته در آن بازی‌ها هم شکست خوردیم – اما آنها حداقل به شما فرصت تنفس می‌دادند، همانطور که قبلاً می‌گفتیم، این فرصت را به شما می‌دادند که «پا روی توپ بگذارید». “

 

تیم لوبانوفسکی به رانگنیک و هم تیمی هایش چنین مجالی را نمی داد. او افزود:🔻

«در تمام نود دقیقه دائماً تحت فشار بودم. این اولین باری بود که احساس کردم: این فوتبال از نوع بسیار متفاوتی است.

دیناموکیف هر فصل برای اردوهای تمرینی زیر نظر لوبانوفسکی به شهر باز می‌گشت و رانگنیک که در آن زمان برای مربیگری خود مطالعه می‌کرد، در هر جلسه شرکت می‌کرد، قلم و دفترچه در دست داشت تا نحوه بازی و نحوه انجام آن را مطالعه کند.

تاکتیک های بی امان و سازمان دهی شده پرس لوبانوفسکی اساس فلسفه رانگنیک را تشکیل می دهد، تاکتیکی که او بعداً در مجموعه ای از باشگاه ها از جمله هوفنهایم و لایپزیگ اجرا کرد و به انقلابی در فوتبال آلمان کمک کرد، الهام بخش نسلی از مربیان از جمله یورگن کلوپ و توماس توخل بود. در نهایت، او را به جایگاه مربیگری منچستریونایتد می‌برد.

با این حال، در دهه 80، ایده های او رادیکال تلقی می شد.

تیم های بوندسلیگا در آن زمان بازتابی از تیم ملی بسیار موفق این کشور بودند. رانگنیک در Das Reboot می‌گوید:🔻

 

«آنها با یک ساختار مشخص صف می‌کشیدند، و یار گیری معمول نفر به نفر سیستم ترجیحی تیمها بود.

تصویر رانگنیک زمانی که در سال 2008 هدایت هوفنهایم را بر عهده داشت

فضای کمی برای مانور و تمایل کمی برای آن وجود داشت. اما رانگنیک احساس کرد که فوتبال آلمان در خطر عقب ماندن است. او میلان آریگو ساکی و همچنین دینامو کیف لوبانوفسکی را مطالعه کرد و پتانسیل یک سیستم فشار منطقه‌ای همراه با پرسینگ با شدت بالا را کشف کرد.

میلان ساکی، فاتح جام‌های اروپایی متوالی در سال‌های 1989 و 1990، قدرت درخشش کار جمعی را نسبت به تکیه بر افراد نشان داد. رانگنیک همچنین از این واقعیت الهام گرفت که ساکی، مانند او، بازیکن سابق برجسته ای نبود.

ملاقات با زدنک زمان، مربی چک با مشخصاتی مشابه که تاکتیک‌های مشابهی را در فوجیا در ایتالیا اجرا می‌کرد، الهام‌بخش‌تر بود. زمان به رانگنیک تاکید کرد که بازیکنانش باید در این بخش بهترین باشند تا این رویکرد کارساز باشد. رتنگنیک گفت: 🔻

“من متوجه شدم که کمی فشار دادن کافی نیست.” “این کمی شبیه باردار بودن است – یا شما باردار هستید یا نیستید،چیزی به عنوان کمی باردار شدن نیست.”

رانگنیک زمانی که مسئولیت چندین باشگاه لیگ پایین‌تر را برعهده داشت، شروع به استفاده از این آموخته‌ها کرد، و در طول دوره اولم 1846 از موفقیت چشمگیری برخوردار شد، او را در سال 1999 با تیمی پرانرژی و گرسنه به بوندسلیگا رفت که شامل توخل جوان بود و البته او در سن 24 سالگی به دلیل آسیب دیدگی زانو مجبور به بازنشستگی شد.

در تمام این مدت، باخت آلمان از کرواسی در جام جهانی 1998 در مرحله یک چهارم نهایی، باعث درونگرایی در این کشور شده بود. آیا نگرانی‌های رانگنیک در مورد فوتبال آلمان، با تعهدش به سیستم منسوخ خطی نفر به نفر، در واقع به خوبی پایه‌گذاری شده بود؟

رالف رانگنیک یک چهره کلیدی در ظهور لایپزیگ بوده است

مطمئناً این طور به نظر می رسید، اما مقاومت در برابر تغییر ادامه یافت، تا جایی که توسط یک حضور تلویزیونی برجسته از رانگنیک در دسامبر 1998 تقویت شد که در آن از او خواسته شد تاکتیک های خود را توضیح دهد. این مربی عینکی به عنوان یک “پروفسور” به شدت مورد تحقیر قرار گرفت.

با این حال، رانگنیک به راه خود ادامه داد. او به دلیل موفقیت‌هایش در اولم، به عنوان سرمربی در اشتوتگارت مشغول شد، اما با هدایت آنها به مقام هشتمی در بوندسلیگا در فصل اول، در فصل دوم با آنها در منطقه سقوط اخراج شد.

او پس از آن با هانوفر به بوندسلیگا صعود کرد و در مقابل تیم ماینتس با مدیریت کلوپ قرار گرفت که زیر نظر ولفگانگ فرانک، یکی دیگر از مدافعان اولیه تاکتیک‌های علامت‌گذاری منطقه‌ای و پرس، قبل از انتقال خودش به مدیریت، بازی کرده بود، اما یک دوره بعدی سرمربی شالکه کمتر موفق عمل کرد.

زمان حضور رنگنیک در آنجا به شهرت او در نزد منتقدانش لطمه زد و او را بر آن داشت تا شغلی را دنبال کند که در آن کنترل بیشتری داشته باشد و آزادی بیشتری برای اجرای ایده هایش داشته باشد.

این تفکر او را به هوفنهایم هدایت کرد، یک باشگاه رده سوم بدون سابقه قابل توجه اما مالک ثروتمند و جاه طلب غول نرم افزار دیتمار هوپ، که می خواست از روش های رانگنیک استفاده کند تا باشگاه را به یک نیروی فوتبال آلمان تبدیل کند.

رانگنیک این چالش را پذیرفت و هوفنهایم را به عنوان یک “ورق کاغذ خالی” توصیف کرد.

او می‌توانست ایده‌های خود را در زمین به اجرا درآورد و همچنین بر جذب تیم کنترل داشت و اصرار داشت که فقط با بازیکنان زیر 23 سال قرارداد امضا کنند، با این ایده که علاوه بر حفظ ارزش فروش مجدد، آنها بیشتر پذیرای ایده‌های جدید هستند و از نظر بدنی قادر به پاسخگویی به خواسته های بدون توپ در تاکتیک های ضد پرس خود باشد.

هوفنهایم توسط برخی به عنوان یک “باشگاه موش آزمایشگاهی” مورد تمسخر قرار گرفت، اما ظهور آنها در دوران رانگنیک به سرعت انجام شد. ترفیعات پشت سر هم آنها را دو سال پس از انتصاب رانگنیک در سال 2006 به لیگ برتر رساند.

کلوپ پس از شکست تیم بوروسیا دورتموند توسط هوفنهایم رانگنیک در سپتامبر 2008 و باخت 4-1، گفت: 🔻

 

“این همان فوتبالی است که ما می خواهیم روزی بازی کنیم.”

 

یواخیم لوو سرمربی وقت تیم ملی آلمان، چند ماه بعد باخت 2-1 آنها مقابل بایرن مونیخ را ” سریع ترین بازی بوندسلیگا” توصیف کرد.

رانگنیک در سال 2011 با شالکه قهرمان جام حذفی آلمان شد

هوفنهایم آن فصل را در رده هفتم به پایان رساند و تا آن زمان، فوتبال آلمان بالاخره روش بازی رانگنیک را پذیرفت.

زمانی که او سرمربی هوفنهایم بود، برای دومین بار در شالکه، جام حذفی آلمان، اولین جام مهم دوران حرفه‌ای خود را به دست آورد و این باشگاه را به نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان اروپا رساند، جایی که شاید به طور سرنوشت‌ساز توسط یونایتد شکست خورد.

اما مسلماً بهترین کار او تا به امروز پس از آن در لایپزیگ بود، جایی که رانگنیک تأثیری مشابه آنچه که در هوفنهایم داشت داشت. در اولین دوره از دو دوره به عنوان سرمربی، در سال 2015/16، او توانست آنها را به بوندسلیگا برساند و در عین حال مدیر فوتبال شبکه باشگاه های ردبول را نیز بر عهده داشت.

در فصل دوم، در فصل 2018/19، او آنها را به مقام سوم رساند و به تثبیت حضور آنها در لیگ قهرمانان کمک کرد.

در آن زمان، در باواریا، دوره پپ گواردیولا در هدایت بایرن مونیخ، توسعه تاکتیک‌های هماهنگ شده ژئوپرسینگ در فوتبال آلمان را تسریع کرده بود.

رنگنیک و معاصرانش که زمانی به عنوان «جنبش حاشیه‌ای مدرنیست‌ها» تلقی می‌شدند، همانطور که هانیگشتاین در Das Reboot می‌گوید، سرانجام به جریان اصلی تبدیل شدند. هانیگشتاین اضافه کرد: 🔻

«رانگنیک ممکن است هرگز جامی را نبرده باشد، اما او در این بحث پیروز شده است».

با گذشت چهار دهه از “تئوری فوتبال او ” ، اکنون این سوال مطرح می شود که روش های او در منچستریونایتد چگونه خواهد بود.

نوشته‌های مشابه